تاریخچه هنر خوشنویسی در کردستان
دکتر سوران کردستانی
مقدمــــه
نگاهی گذرا بر تاریخچه هنر خوشنویسی در ميان کردان
پس از طلوع آيين حياتبخش اسلام، و با گسترش فرهنگ و معارف قرآني در قلمرو اسلامي، كتابت و استنساخ متون اسلامي و بهويژه كتابت متن قرآن كريم به عنوان ضرورتي مسلم در ميان جوامع مسلمان رخ نمود. در راستاي برآورده شدن اين نياز مبرم و حياتي، علما و جويندگان معارف اسلامي، بازنويسي و استنساخ متون ديني را آغاز نمودند و اين روند تا اختراع صنعت چاپ و حتي در برخي جوامع مسلمان، دههها و سدهها بعد از آن نيز، تداوم يافت. با گذشت چندين سده، رفته رفته خطّ اسلامي از خطّ كوفي به ديگر شيوهها همچون نسخ، ثلث، و … تكامل پيدا نمود و در اين سير درازدامن، خطوط اسلامي علاوه بر تنوع در شيوة ظاهري، از نظر ظرافت و پيچش و اعرابگذاري و تذهيب و ساير جنبههاي هنري، رو به تغيير و تكامل نهاد. بدينسان، نگارش متون ديني، صبغة زيباشناسي نيز پيدا كرد و خط به عنوان يك محمل فرهنگي، خلاقيتهاي هنري اقوام و ملل مسلمان را در خويش منعكس نمود و بدينگونه خط و خطّاطي، به هنري اصيل و بالنده و هويتساز مبدل گرديد.
قوم كُرد، چونان ديگر اقوام و ملل مسلمان، از همان آغاز انتشار اسلام، دل در گرو حقيقت و معنويتٍ متكامل و رهاييبخش و انسانساز اين آيين نهادند و به آن دل بستند و در راستاي گسترش و تحكيم اين دين مبين، فداكاريها كردند و در راه حفظ و اشاعة آن جانفشانيها نمودند. علماي كُرد البته، در اين راه مقدِس، هماره پيشقدم بودهاند و با تحقيق و تتبع و تدريس علوم و معارف قرآني، بيترديد بر اين ميراث گرانبها افزودهاند و آثار ارزشمندي از خويش بر جاي نهادهاند.
اما نكتة قابل تأمِلي را در اين زمينه، نبايستي از نظر دور داشت و آن اينكه، تاريخچة گسترش علوم و معارف اسلامي را نبايستي از تاريخچة خوشنويسي جدا نمود؛ زيرا خوشنويسان متقدِم، همان علما و دانشمنداني بودهاند كه به تعليم و تعلّم مي پرداختهاند. اين معني، در ميان كُردان و نيز ديگر اقوام مسلمان صادق بوده است و تقريباً اغلب خوشنويسان، در ابتدا، از طبقة علماي مسلمان بودهاند و اسناد و آثار خطّيِ بجا مانده از ايشان، بر همين معني دلالت دارد.
طيف متنوع زمينههاي خوشنويسي در کردستان
در بررسي اسناد مربوط به خط در سدهها و دهههاي پيشين، طيف متنوعي از زمينههاي خوشنويسي قابل تشخيص است كه عبارتند از: استنساخ متون اسلامي و كتابت قرآن كريم؛ نوشتن اسناد و قبالههاي شرعي همچون ازدواج و طلاق، نذر و هبه، وقفنامه، فتاوي، استشهاديه، مصالحه، حواله..؛ كتابت فرامين دولتي و مكاتبات ديواني و مراسلات شخصي؛ و همچنين نگارش و ثبت ديگر امور اجتماعي در جامعة اسلامي. بدينسان، مدرّسان و ملايان و منشيان و كاتبان و ميرزايان و راقمان و وقايعنگاران در جامعة اسلامي از مقام و موقعيت و منزلت خاصي برخوردار بودند و در واقع آنان بودند كه خطّاطي را توسعه و تكامل بخشيدند و به جايگاه رفيع هنر خوشنويسي، ارتقاء دادند.
مشاهير و نامآوران متقدِم هنرخوشنويسي در کردستان ايران
با توجه به موارد ياد شدة فوقالذكر، مي توان مجموعهاي از خطّاطان و خوشنويسان كُرد را برشمرد كه هريك در موطن و محل زندگاني خويش از اسم و رسم و مقام و منزلت و احترامي خاص برخوردار بودهاند و خطوط اسلامي را زيبا و استادانه مي نوشتهاند. اما در اينجا، اين حقير نگارنده مي كوشد تا بر اساس منابع مكتوب، و تا آنجا كه در محدودة اين وجيزه مي گنجد، مشاهير و نامآوران خوشنويسي كُردستان ايران را برشمارد و دربارة هريك به اختصار تمام، شناسههايي بازگويد. بديهي است كه مجموعة خوشنويسان كُردستان ايران، به اين مختصر پايان نمي پذيرد و تحقيق در احوال و آثار ايشان، خود فرصتي جداگانه و مجالي موسِع مي طلبد. اما همچنانكه پيشتر اشاره شد، تاريخچة هنر خوشنويسي در كردستان و ديگر بلاد اسلامي، از تاريخ علوم و معارف اسلامي تفكيكناپذير است؛ هم ازينرو، نظري اجمالي بر بيوگرافي خوشنويسان كُرد را مي توان مروري بر تاريخچة خوشنويسي در كردستان، تلقّي نمود.
خوشنويسان کردستان ايران
از اوائل سده نهم تا اوائل قرن پانزدهم هجری قمری
1/ مْنذر بيگ اَردلاني (808 ـ 862 هجري قمري): بن بابلوبيگ بن امير حسنبيگ باني قرية حسنآباد از توابع سنندج.
2/ شيخ شمسالدِين (دوم) مُردوخي (1023 ـ 1114 هجري قمري): از فضلا و علماي خاندان مردوخيان كردستان ايران؛ مؤلف تاريخ مشاهير كرد دربارة وي مي نويسد: «شيخ شمسالدين ..دانشمندي متبحر، فصيح، خوشبيان و نويسندة چيرهدستي بوده، و در علم تجويد و قراآت شهرت داشته و با خط زيباي خود كتب زيادي نوشته است»[1].
3/ ملا عباس مدرّس (1020ـ 1100 هجري قمري): نوة ملا حسين قاضي سنندج.
4/ ملا محمد شريف قاضي (1152 ـ حوالي 1214 هجري قمري): از نسل ملا يعقوب قاضي پلنگان و از خاندان موالي مردوخي؛ وي از علما و مورخين كردستان اردلان به شمار است؛ مؤلف تاريخ مردوخ دربارة مي نويسد: «شخص فاضل و اديب خوشخطي بوده است. در نجوم و تاريخ اطلاعات كافيه داشته است»[2]. مهترين اثر وي، كتاب تاريخ اردلان، از منابع مهم تاريخ كردستان ايران به شمار است؛ ماهشرف خانم قادري، اديبه و تاريخنويس كُرد، متخلص به مستورة اردلان، در كتاب تاريخش، به اين اثر ارزشمند اشاره نموده و از آن به عنوان منبعي موثق در نگارش تاريخ خويش سود جسته است.
5/ ميرزا سليم سنندجي (1154 ـ 1214 هجري قمري): وي از شعرا و خوشنويسان متقدِم كردستان اَردلان به شمار است كه در نوشتن انواع خطوط، به ويژه خطّ شكسته، مهارت خاصي داشته است.
6/ ماهشرف خانم قادري متخلص به مستوره و مشهور به مستورة اردلان (1220 ـ 1264 هجري قمري)، دخت ابوالحسنبيگ و زوجة خسروخان ناكام والي اردلان: مستوره، شاعرة سنندجي، از ادبا و شاعران و مورخان برجستة كردستان ايران به شمار است. ديوان شعري وي مشتمل است بر بيست هزار بيت شعر به زبان فارسي كه در سال 1304 شمسي به چاپ رسيده است. وي نخستين زن هنرمند كردستان ايران است كه افزون بر ديگر فضايل، به عنوان خوشنويس معرفي گرديده است. مؤلف تاريخ مشاهير كرد دربارة وي مي نويسد: «مستوره به علت استعداد فطري و ذوق سرشار و علاقه و عشق زياد به تحصيل، در عصري كه بيشتر طبقة نسوان از حداقل سواد محروم بودهاند، به فراگرفتن مقدمات اكتفا نكرده و با جد و جهد زياد كوشيده است معلومات ادبي و ديني خود را تا حد امكان افزايش دهد و بر حسب سعي و پشتكار خود، توفيق حاصل كرده و از هر جهت زني با فضل و كمال شده و خطوط را استادانه مي نوشته است»[3].
7/ شيخ حسن مُردوخي (1168 ـ 1228 هجري قمري)، بن شيخ عبدالمؤمن دوم: وي در علوم اسلامي، رسمي و رياضي استاد و متبحر بوده و خط ثلث و نستعليق را زيبا و استادانه مي نوشته است. مهمترين اثر ماندگار وي در كردستان، عبارتست از كتيبههاي مسجد دارالاحسان سنندج كه هماينك نيز بر جاي است و از ميراث فرهنگي اين ديار بشمار مي رود.
8/ شيخ عصامالدِين مُردوخي، فرزند شيخ حسن مردوخي: وي علاوه بر خوشنويسي، در نقاشي و حكاكي و تذهيب نيز متبحر بوده است.
9/ شيخ بهاءالدِين مُردوخي (1230 ـ 1300 هجري قمري): بن شيخ عصامالدين مردوخي؛ وي در نوشتن خطّ ثلث مهارتي چشمگير داشته و افزون بر خوشنويسي، در حكاكي و نقاشي و ساختن مهرههاي اسطرلاب نيز متبحر بوده است. مؤلف كتاب «آيينة سنندج» در ذيل نام او چنين نوشته است: «شيخ بهاءالدين رسالهاي موسوم به لطيفة غيبي، در زمينة تفأل به شعر حافظ، را بازنويسي نموده كه نسخة آن موجود است»[4].
10/ شيخ عبدالمؤمن (سوم) مُردوخي (1241 ـ 1314هجري قمري)، امام جمعة كردستان: شيخ عبدالمؤمن از نسل امير بابا مردوخه، و از سلالة پاك امام حسن مجتبي (ع)، پدر شيخ محمد مردوخ كردستاني دانشمند معاصر كُرد، از اجلّة علماي كردستان به شمار است و در كلية علوم رسمي و رياضي زمان خويش استاد و صاحبنظر شناخته شده، و نيز در فصاحت و بلاغت و انشاء مشهور و معروف بوده است. وي 52 سال بدون اجر و مزد، امامت جمعه و خطابت ديوان را در مسجد دارالاحسان سنندج برعهده داشته است. شيخ در نوشتن خطّ ثلث و نستعليق مهارت فوقالعادهاي داشته است.
11/ ملا مُسيح (1250 ـ 1310هجري قمري): بن ملا نصرالله؛ نياي خاندان امينالاسلامي سنندج؛ وي در خطوط نستعليق و ثلث و شكسته مهارت داشته است.
12/ شيخ محمد وَسيم مُردوخي، ملقب به شيخالمشايخ (وفات 1345 هجري قمري/ 1305 شمسي)، مشهور به شيخ آقابراي خطّاط، بن شيخ جلالالدين: وي استاد خطوط ثلث و نسخ و نستعليق بوده است. بنا به اظهار و نوشتة آقاي عارف حجتجلالي، فرزند آن مرحوم، شيخ محمد وسيم آقابرا چندين نسخه قرآن با خطي بسيار زيبا و تحسين برانگيز كتابت نموده و به اشخاص هديه داده است. نيز يكبار قرآني را با آب طلا كتابت نموده و به رسم هديه، توسط خليفه سيد احمد نامي از پيروان شيخ علي حسامالدين نقشبندي(قدِس سره)، به محضر آن شيخ محبوبالقلوب تقديم نموده است كه متأسفانه بر اثر طفره و تعويق در مسافرت به خانقاه شيخ در اورامان، زمان ارتحال آن بزرگوار فرارسيده و قرآن نفيس ياد شده، به دست ايشان نرسيده و بدينسان، قرآن يادشده در زير پردة حوادث دهر مكتوم مانده است. بجز اين، گويا چند نسخه از قرآنهاي خطي دستنبشتة شيخ آقابراي خطّاط در موزههاي كشورهاي اروپايي مشاهده شده است. بنا به اظهار آقاي عارف حجتجلالي، پس از رحلت شيخ آقابرا، آثار خطّي آن مرحوم به دست ملاكين منطقه به يغما رفته است. مؤلف تاريخ مشاهير كُرد دربارة وي مي نويسد: «شيخ محمد وسيم خطاط..مرد فاضل و دانشمندي بوده..از خطّاطان عصر خود به شمار مي رفته است»[5].
13/ شيخ مسعود مُردوخي دَژِني (1275ـ 1350 هجري قمري) بن شيخ اسماعيل: وي از علماي عصر خويش به شمار آمده و از شاگردان شيخ محمد فخرالعلماي مردوخي بوده و در نوشتن خطوط نسخ و نستعليق مهارت چشمگيري داشته است.
14/ ميرزا محمد حساموزيري مشهور به كاتب (1276 هجري قمري ـ 1347 شمسي)؛ بن ميرزا عبدالله خليفة شيخ علي حسامالدين: وي را مي توان در زمرة اساتيد مسلم خط و كتابت در كردستان به شمار آورد. او ساليان سال منشي و كاتب مخصوص شيخ علي حسامالدين نقشبندي بوده است و از سوي ايشان به «كاتب» ملقّب گرديده است. ميرزا محمد كاتب در نوشتن خطوط ثلث و شكسته و نستعليق استاد و متبحر بوده است.
15/ ميرزا اسماعيل مشهور به «آغه» و «صدرالكتاب» و متخلص به «اديب» (وفات 1310 هجري قمري) ، بن اللهورديخان از خاندان وزيري سنندج: وي از ادبا و اساتيد خوشنويسي كردستان ايران به شمار است و خطوط نسخ و نستعليق را بسيار زيبا مي نوشته است.
16/ ميرزا عبدالله خطّاط سنندجي (وفات اواخر قرن سيزدهم هجري قمري)؛ بن ميرزا جعفر خطاط سنندجي؛ پدر ميرز شكرالله فخرالكتاب مؤلف تحفة ناصريه: وي برخوردار از ذوق و قريحة شعري بوده و «عرفان» تخلص مي نموده است. مؤلف تاريخ مشاهير كرد دربارة وي مي نويسد: «ميرزا عبدالله از فضلا و خوشنويسان (نسخ و نستعليق) ..بوده است..ميرزا عبدالله انساني درستكار، امين و وارسته بوده و با خطّ زيباي خود كتابهايي نوشته است»[6]
17/ ملا شمس الدین اورامانی (وفات: اواسط قرن سیزدهم هجری قمری)، نیای خاندان شهابی سنندج: وی از علمای اورامان کردستان بوده و به سنندج مهاجرت نموده و به امر تدریس علوم اسلامی پرداخته است. او در خطوط نسخ و ثلث استاد و متبحر بوده و خط نستعلیق را نیز زیبا می نوشته است. مؤلف کتاب آیینه سنندج درباره وی می نویسد: «علاقه او به خط و خطاطی چنان بوده که برای به دست آوردن مرکب سیاه و براق به هر دری می زده و از این و آن، طریقه درست کردن مرکب را شنیده و بارها در مقام آزمایش برآمده و سرانجام موفق گردیده که مرکب دلخواه خود را تهیه نماید. مرکبی که امروز در سنندج به مرکب ملا شهاب معروف است، نتیجه زحمات اوست»[7]
18/ ملا شهاب الدین شهابی (1300 ـ 1240 هجری قمری) ابن ملا شمس الدین اورامانی: وی از علما و خوشنویسان کردستان بوده و مرکب مخصوصی می ساخته که به نام مرکب «ملا شهاب» معروف بوده است. مولف کتاب آیینه سنندج درباره وی می نویسد: «ملا شهاب .. در سال 1316 شمسی آموزگار خط در دبستان هدایت بود.. بارها تعریف می کرد که هنر خط را از پدر خود ملا شهاب آموخته است .. برای تکمیل مرکب اصلی پدر خود ملا شمسالدین کوشیده .. توانسته است که در ساختن مرکب بهتر و براقتر سعی بلیغ نماید .. مرکب ملا شهاب معروفیت تمام داشت.. نسخه مرکب سازی ملا شمسالدین پدر این ملا شهاب .. را به تهران برده و ساختهاند»[8]
19/ حاج ملا عبدالكريم مُردوخي سنندجي (1248ـ 1331 هجري قمري)، بزرگ خاندان شكيبا، بن ملا عبدالعزيز امام جمعه و خطيب اورامانِ تخت، از سلالة امام حسن مجتبي (ع): وي از علما و اساتيد خوشنويسي كردستان به شمار است و سالها امامت و تدريس علوم اسلامي در مسجد فاروقيه شهر سنندج را بر عهده داشته است. وي در زمينة خطّاطي، به ويژه در خطوط ثلث و نستعليق، ماهر و متبحر بوده است. از ميان مهمترين فعاليتهاي او در زمينة هنر خوشنويسي، مي توان به تحرير و كتابت قرآن كريم اشاره نمود. يك دوره فقه و احكام بر اساس مذهب امام محمِد شافعي (رض) و نيز رسالهاي در قرائت و تجويد قرآن از وي به يادگار مانده است. در زمينة آثار خطّي بر جاي مانده از وي، مؤلف كتاب آيينة سنندج مي نويسد: «مرحوم حاج ملا عبدالكريم داراي تأليفات فراوان بوده و دو كتاب خطّي او به نام مقامات حريري و تهذيب از او به جاي مانده..و نيز يك جلد رولَه بِزاني اورامي .. كه از لحاظ حْسن خط، در ثلث و نستعليق، در كمال مهارت و درجة استادي نگارش يافته است»[9].
20/ ملا عبدالله قوامالاسلام (1262ـ1321 هجري قمري)، ابن ملا احمد نصيرالاسلام ملاباشي جوانرودي: وي از علما و خوشنويسان كردستان بوده است.
21/ ميرزا محمدرفيع يمينلشكر، ملقب به لشكرنويس (1275 ـ 1329 هجري قمري)، بن ميرزا اسماعيل مْشْرِف: وي از ادبا و اساتيد معروف كردستان بوده، قطعاتي زيبا به خط نستعليق و نيز مجموعهاي از سياهمشقها از وي به يادگار مانده است.
22/ ميرزا عبدالعزيز يمينلشكر (تولد 1296 هجري قمري)، بن ميرزا محمدرفيع يمينلشكر: وي نيز همچون پدرش خطوط را استادانه و زيبا مي نوشته است.
23/ ملا سيد محمود پيشوا (1246 ـ 1311 هجري قمري)، بن ملا سيد عبدالصمد؛ نياي خاندان پيشواي سنندج: وي از علما و خوشنويسان زمان خويش بوده، و امامت مسجد ميرزا عبدالله وزير، و نيز نيابت امام جمعة سنندج را بر عهده داشته است.
24/ ميرزا عبدالمجيد فرهي، ملقب به مجدالممالك و متخلص به مجدت (وفات در حدود 1360 هجري قمري)، بن عبدالمجيد بن ميرزا شكرالله فخرالكتاب بن ميرزا عبدالله خطّاط (عرفان) بن ميرزا جعفر خطّاط سنندجي: وي از فضلا و ادبا و خوشنويسان كردستان اَردلان به شمار است. گويا در زمينة تاريخ كردستان نيز كتابي تأليف نموده كه متأسفانه به چاپ نرسيده است. فرزند نامدار ايشان، عبدالحميد مٍهِي بُديعالزّماني از استادان مسلم زبان و ادبيات عربي در دانشگاه تهران بوده است.
25/ سيد محمد سعيد حسيني كوچِك چُرمٍگي (وفات 1280 هجري قمري)، بن سيد مهدي از خاندان سيد شيخ احمد باينچوبي: وي از ادبا و خوشنويسان كردستان به شمار است. منظومة يوسف و زليخا به كُردي اوراماني از اوست. سيد محمد سعيد علاوه بر شعر و خوشنويسي، در كمالات اخلاقي و فضايل معنوي نيز سرآمد و زبانزد همگان بوده است. از جملة خدمات وي مي توان به تأسيس مدرسة علوم ديني روستاي «كُوچِك چُرمٍگ» اشاره نمود.
26/ ملا سعدالدِين شَهابي ملقب به سُعدْالشَريعه (1288 ـ 1361 هجري قمري) بن ملا شهابالدِين شهابي اوراماني: وي از خوشنويسان و معلمين خطّ و شرعيات در كردستان بوده و در مدرسة احمديه به آموزش خط اشتغال داشته است. او به پيروي از سلف خويش، نوعي مركّب مخصوصِ خوشنويسي مي ساخته و با آن قرآن كريم و كتاب دلايل را كتابت مي نموده است. ملا سعدالدين خطوط نستعليق و شكسته را خوب و زيبا مي نوشته است.
27/ عبدالله بيگ ملقب به مصباحالديوان مْكرياني و متخلص به ادب (وفات 1297 شمسي)، بن احمد بيگ از نسل بداغسلطان مشهور باني مسجد سرخ مهاباد: وي از ادبا و شعراي مشهور منطقة مْكريان كردستان ايران و از شعراي بنام كُرد به شمار است و افزون بر ذوق و خلاقيت ادبي، در زمينة هنرهاي خوشنويسي و نقاشي و موسيقي نيز از بهره و استعداد چشمگيري برخوردار بوده است. ادب خطوط نسخ و نستعليق را زيبا و استادانه مي نوشته است.
28/ ميرزا عبدالكريم كاتب (دبيري) ملقب به جناب (1257ـ 1320 شمسي)، بن ملا فتحالله:
وي از بنيانگذاران مدارس ابتدايي در شهر سنندج و حومه بوده و سالها به تدريس در اين مدارس اشتغال داشته است. ميرزا جناب از خوشنويسان كردستان به شمار است و خط نستعليق را به خوبي و زيبايي مي نوشته است.
29/ حاج شيخ يحيي معرفت ملقب به اعتضادالاسلام (1294 ـ 1350 هجري قمري) بن شيخ عبدالحميد از نسل مشايخ مردوخي: وي از علما، رياضيدانان، فضلا، ادبا و خوشنويسان كردستان ايران به شمار است. او در هنر خوشنويسي و حكّاكي مهارت چشمگيري داشته است.
30/ ميرزا اسماعيل مْحرر ( وفات 1311 شمسي)، بن مصطفيبيگ و نوة عبدالغفاربيگ داروغة جوانرود: وي از خطّاطان زبردست سنندج بوده و خط شكسته و ثلث را در كمال زيبايي مي نوشته است.
31/ محمد خان تيكانتَپه مشهور به قوچخان و ملقب به سهامالملك (1298 ـ 1361 هجري قمري)، بن سليمخان مشهور به حاج سرتيپ از عشيرة كُرد فيضالله بيگي: وي در عصر خويش سرآمد خوشنويسان منطقة مْكريان كردستان ايران بوده و خط نسخ را بسيار زيبا و استادانه مي نوشته است. قطعات و آثار و متون مذهبي ارزشمندي به خطّ وي به يادگار مانده است.
32/ سيد احمد حُكّاك سنندجي (وفات 1321 شمسي)، از خوشنويسان و حكاكان مشهور شهر سنندج بوده و به پيشة حكاكي اشتغال داشته و در نوشتن خط نستعليق بسيار متبحر بوده است. مؤلف كتاب آيينة سنندج دربارة وي مي نويسد: «سيد احمد صادقي يا حكاك ..مردي بسيار فاضل و اديب و سخنران و جهانديده..بود..مغازة حكّاكي داشت. انواع مْهرهاي طغرايي را كه ذيل آنها را با انگليسي حكّاكي مي كرد و در نوع خود بينظير و استادانه بود، (مي ساخت)… مرحوم سيد احمد به هنگام نوشتن سرمشق براي شاگرداني كه طالب خط بوده و به او مراجعه مي كردند، فقط ورق كاغذ را روي انگشت قرار مي داد و به زبان سادهتر، مقوا يا دفتر، زيرِ ورقة كاغذ قرار نمي داد..در سن هفتاد سالگي .. به سراي باقي شتافت»[10].
33/ حاج شيخ سيد عبدالقادر حسيني دوزخدرهاي سقّزي (1256 ـ 1326 شمسي)، بن حاج شيخ محمد: وي از سادات محترم و مشايخ مكرم منطقة كردستان اردلان بوده و از هنر خوشنويسي نيز بهرة كافي داشته است. وي خطّ نسخ و به ويژه نستعليق را بسيار زيبا مي نوشته است.
34/ حاج ميرزا عبدالمجيد سقّزي ملقّب به مُلٍكْالكلام و متخلص به مُجدي (1268 ـ 1344 هجري قمري) بن ميرزا كريم از نسل امير اختيارالدين حاكم بانه: وي از ادبا و شعراي نامي كردستان و ايران بوده و از سوي ناصرالدِينشاه قاجار به «ملكالكلام» ملقب گرديده است. او از خوشنويسان برجستة عصر خويش به شمار است و سالها در سنندج كاتب حاج ظفرالملك اَردلان بوده و از اين راه امرار معاش مي نموده است. در سال 1309 هجري قمري، در عهد حكومت حسنعليخان اميرنظام گروسي، ملكالكلام رياست دارالانشاي حكومت كردستان را بر عهده داشته است. نيز در سال 1318 هجري قمري، در دورة حكومت ابوالقاسم خان ناصرالملك در كردستان، مجدداً رياست دارالانشاي حكومتي به وي سپرده شده است. اميرنظام گروسي دربارة وي چنين گفته است: «در تعريف صنعت و انشاء و كتابت او همين بس كه هرچه را بافصح لسان به او بگويند بهتر از آن مي نويسد». همو در جاي دگر دربارة مجدي اينچنين گفته است: «ايالت كردستان به مثل شما منشي و اديب دانشمندي بر ولايتهاي ديگر شرف دارد». فرزند ارشد ملكالكلام، عبدالحميد ملقب به اميرالكتاب، خود از اساتيد مسلّم خوشنويسي كردستان و ايران بوده است.
35/ ميرزا احمد مْحُرِرزاده سنندجي (وفات 1340 شمسي)، بن ميرزا اسماعيل محرر: وي در كتابت و نوشتن با خط ريز متبحر بوده است. بنا به نوشتة مؤلف كتاب آيينة سنندج، او نيز همچون سيد احمد حكّاك، به هنگام نوشتن كاغذ را بر روي انگشتان خويش مي نهاده و بدون زيردستي مي نوشته است.
36/ ميرزا محمود انور كردستاني (1292 هجري قمري ـ 1322 شمسي)، بن يكهخان شاطرباشي: خط نستعليق را در محضر حاج عبدالمجيد ملكالكلام مجدي فرا گرفته و در خط نستعليق از خوشنويسان متبحر زمان خويش بوده است.
37/ سيد محمِد باقر حيرتسجادي ملقب به ركنالاسلام (1294 ـ 1382 هجري قمري) بن سيد محمد سعيد كلجيني از سادات اورامان كردستان ايران و از سلالة امام زينالعابدين (ع): وي از علما و ادباي كردستان به شمار است. افزون بر مقام علمي و فرهنگي، وي از اساتيد خوشنويسي بوده و به ويژه خطّ نستعليق را به خوبي و زيبايي مي نوشته است. مرحوم احمد حواري نسب، در تكملهاي كه بر ترجمة كتاب دانشمندان كرد در خدمت علم و دين نوشته، دربارة مرحوم ركنالاسلام مي نويسد: «خود اينجانب از مرحوم دكتر ناظرزادة كرماني استاد دانشگاه تهران..شنيدم كه بر زبان آورد و اقرار كرد كه: بيش از دو سال است (كه ركن الاسلام) راجع به موضوعي براي من نامهاي فرستاده است و من از زيبايي خط و شيوايي قلم و علو انشاء و وسعت اطلاعات ادبي او كه از اين مختصر دريافتهام چنان متحيرم كه خود را لايق نوشتن جوابش ندانسته و نمي دانم»[11].
38/ ميرزا حبيبالله آموزگار مشهور به ناصرالكُتّاب (1300 ـ 1357 هجري قمري): وي از ادبا و شعرا و خوشنويسان كردستان است و ساليان سال به حرفة آموزگاري و تعليم خط در سنندج اشتغال داشته است.
39/ ملا حسن خطّاط سنندجي مشهور به حسن آقا رضا، متخلّص به «حُزين» و «فلكزده» (وفات 1358 هجري قمري)، بن ملا رضا بن ملا فضلالله نودشي؛ بنا به قول مشهور وي از خاندان موالي و مشايخ الاسلام سنندج بوده است: او از اساتيد مسلّم هنر خوشنويسي در كردستان بوده و خطوط نسخ و ثلث و طغري را بسيار استادانه و عالي مي نوشته و به ويژه در رشته طغرينويسي، در اوج اقتدار و خلاقيت بوده و با مهارت اعجابانگيزي كار مي كرده است. از جمله، قطعات خطّي زيبايي به شيوة طغري با مضامين قرآني، طراحي و كتابت مي نموده و به طرز زيبايي آنها را تزئين مي نموده است كه نمونههاي آن هماينك در برخي از مساجد و منازل كردستان بر جاي است.
40/ ميرزا محمود اَفخم ملقب به معينالكتاب و افخمالوزاره مْكرياني (1255 ـ 1323 شمسي)، بن حاج ابراهيم نستاني سردشتي: وي از خوشنويسان بنام منطقة مْكريان كردستان ايران بوده كه به جهت برخورداري از حْسن خط و انشاء، سالها منشي و كاتب سردار محمدحسين خان مْكري حاكم ساوجبلاغ، و نيز سردار عليخان مْكري حاكم ساوجبلاغ و سردشت، بوده است. ميرزا محمود افخم خطوط نسخ و بهويژه نستعليق را منشيانه اما زيبا مي نوشته است.
41/ حاج ميرزا عبدالحميد ملكالكلامي سنندجي ملقب به اميرالكُتّاب و متخلص به شرقي (1302 ـ 1368 هجري قمري)، بن ميرزا عبدالمجيد ملكالكلام مُجدي سقّزي: وي از رجال برجسته و ادبا و هنرمندان طراز اول كردستان و ايران است كه در رشتههاي خوشنويسي، نقاشي، حكّاكي، رسامي، و … چيرهدست و ماهر و متبحر بوده و به ويژه در هنر خوشنويسي از استادان مسلّم اين رشته به شمار است. از جمله آثار خطّي ماندگارِ وي مي توان به كتيبههاي حجاري شدة كتابخانة ملي تهران و موزة ايران باستان و نيز كتيبههاي آرامگاه حافظ در شيراز، اشاره نمود.
42/ ميرزا علي صميمي سنندجي متخلص به خَيروِيژ (وفات 1332 شمسي) : وي از كاتبان و اساتيد خوشنويسي كردستان بوده و سالها منشيگري محمدحسين خانِ سردار، حاكم مْكريان را بر عهده داشته است. افزون بر اين، از ذوق و قريحة شعري نيز برخوردار بوده و خيرويژ (به معنيِ نيكگو) تخلص مي نموده و در همين زمينه مجموعة اشعاري در زمينههاي مختلف اجتماعي از او به يادگار مانده است.
43/ ميرزا حسن كرباسچي سنندجي (وفات 1334 شمسي): وي در نوشتن خط شكسته نستعليق متبحر بوده و به مكتبداري اشتغال داشته و از راه نوشتن اجارهنامهها و قبوض و قراردادهاي شرعي امرار معاش مي نموده است.
44/ ملا صالح طاهايي (وفات 1336 شمسي)، بن ملا رحيم: وي خطوط ثلث و نستعليق را با مهارت و استادي تمام مي نوشته است.
45/ شيخ عبدالرحمن سنندجي مشهور به شيخ عبدالرحمن مترجم (وفات 1339 شمسي)، از نسل مشايخ كانيمشكاني: وي ساليان سال در نماز جمعة مسجد دارالاحسان شهر سنندج به اقامة صلوه و تسبيحات و اذان همت گماشته و در حين اقامة نماز جمعه، مترجمِ پشت سرِ امام جمعه بوده است. او در نوشتن خط ثلث استادي مسلّم به شمار مي آمده و خط نستعليق را نيز زيبا مي نوشته است.
46/ حاج ابراهيم دانشور سنندجي (1280 ـ 1352 شمسي): وي از خوشنويسان و ادبدوستان شهر سنندج بوده و خطوط ثلث و نستعليق و شكسته را بسيار زيبا مي نوشته است. چند اثر، از نوشتههاي آقاي مهدي صديقوزيري در زمينة معارف اسلامي، با خامة زيباي حاج ابراهيم دانشور كتابت شده و به چاپ رسيده است.
47/ حاج ميرزا شكرالله فؤادي (1283 ـ 1341 شمسي)، بن آقا مولود: وي از خوشنويسان و حكاكان مشهور سنندج به شمار آمده و به ويژه درشيوة طغرانويسي بسيار متبحر بوده است.
48/ ميرزا عبدالرحيم خيالي (1285 ـ 1325 شمسي): وي از خوشنويسان و كاتبان و منشيان سنندج بوده و خط نستعليق را بسيار زيبا مي نوشته و در فن كتابت نيز از خوشنويسان متبحر به شمار مي آمده است.
49/ حاج ملا شريف فقيه سنندجي (وفات 1352 شمسي)، بن صوفي فيضالله: وي از علماي عصر خويش بوده و به تعليم خط اشتغال داشته و خط نستعليق را استادانه مي نوشته است. بنا به نوشتة كتاب آيينة سنندج[12]، يكي از آثار خطّي ماندگار ملاشريف، استنساخ كتاب تحفة ناصري تأليف ميرزا شكرالله فخرالكُتّاب است كه با خطي خوش، كتابت گرديده و هماينك موجود است.
50/ شيخ عبدالحكيم ملقب به مُجدالاسلام (در حوالي سالهاي 1295 تا 1340 هجري قمري مي زيسته): وي از عرفا و فضلا و خوشنويسان سنندج بوده و خط ثلث را استادانه و بسيار زيبا مي نوشته است. مهمترين اثر برجاي مانده از او، كتابي است مشتمل بر ادعيه و نيز صلوات بر سرور كاينات حضرت محمد المصطفي (ص) كه به خط ثلث كتابت گرديده است.
51/ شيخ محمد قَسيم كانيمشكاني (در حوالي 1320 هجري قمري مي زيسته): وي از عرفا و علما و خوشنويسان روستاي كانيمشكان از توابع سنندج بوده و خطوط ثلث و نستعليق را زيبا و استادانه مي نوشته است. مهمترين اثر بر جاي مانده از وي، كتابي است مشتمل بر ادعية مأثوره كه در سال 1320 هجري قمري، به خط ثلث، كتابت گرديده است.
52/ ميرزا علينقي دبيرمخصوص متخلص به هوشيار (1304 ـ 1399 هجري قمري)، بن ميرزا كاظم: وي از استادان خطوط نسخ و نستعليق بوده و ساليان سال در سمِت دبيري و نويسندگي دادگستري انجام وظيفه نموده است. از قريحة شعري نيز برخوردار بوده و هْشيار تخلص مي نموده است.
53/ ملا عبدالكريم مْدرّس گُرجي، بن ملا عارف: وي از علما و خوشنويسان كردستان بوده و در عرصة خوشنويسي، بيشتر به كتابت و استنساخ قرآن كريم پرداخته است.
54/ آقا حسن شهلا (وفات 1346 شمسي)، بن آقا نصرالله بازرگان وكيل شهبندر عثماني: وي از خوشنويسان سنندج بوده و خطوط نستعليق و شكسته را استادانه و دركمال زيبايي مي نوشته است.
55/ عبدالحميد بُديعالزّماني، ملقب به مُجدالدين و متخلص به مٍهي و مشهور به بُديعالكُتّاب و بُديعالزّمان كردستاني (1322 ـ1397 هجري قمري)، بن عبدالمجيد مُجدالممالك بن ميرزا شكرالله فخرالكُتّاب بن ميرزا عبدالله خطّاط بن ميرزا جعفر خطّاط سنندجي: وي از علما و ادبا و شعراي طراز اول و نيز از خوشنويسان كردستان به شمار است و خطوط نسخ و نستعليق را استادانه مي نوشته و همازينروي به بديعالكتاب اشتهار داشته است. آقاي مهدوي دامغاني از شاگردان بديع، دربارة استادش مي نويسد: وي «در كلية علوم اسلامي از فقه و تفسير و حديث و رجال و اصول فقه و كلام و فلسفه و عرفان وارد ومتفنن ..بود..بي هيج مبالغه، وحيد عصر و فريد زمان و از ائمِة بلامنازع و بيهمتاي آن بود..علاوه بر اين فضايل، آن مرحوم خطّي خوش داشت كه نستعليقش به پُرِ طاوس و نسخش بر عارض عروس طعنه مي زد»[13]. نيز مولف تاريخ مشاهير كرد دربارة وي مي نويسد: «بديع ..كتابخانة مفصلي داشت. هر كتابي را كه مي خريد از ابتدا تا انتها مطالعه مي كرد و اغلب با خطّ زيباي خود در حواشي آن نظرات خود را مي نوشت. آثار و تأليفاتي هم داشت»[14].
56/ ميرزا محمِد كمالي ملقب به محتشمدفتر (وفات حوالي 1315 شمسي) بن حاج عبدالكريم: وي از خوشنويسان سنندج به شمار است و سالها كارپرداز و منشي و كاتب آصَفاعظم كردستاني بوده است.
57/ ملا فيضالله انصاري (وفات 1322 هجري قمري): وي از علما و خوشنويسان سنندج بوده و چندين مجلد كتاب در زمينة معارف اسلامي به خط او، به يادگار مانده است.
58/ حاج سيد مُظهر علوي (1322 ـ 1399 هجري قمري)، بن سيد عبدالكريم چاولكاني: وي در علوم اسلامي و ادبيات عربي و فارسي و كردي و نيز در زمينة شعر متبحر بوده و تأليفاتي نيز از او درزمينة علوم اسلامي، به يادگار مانده است. سيد مظهر خطوط را استادانه مي نوشته و به ويژه در فن كتابت بسيار ماهر و توانا بوده است. مرحوم احمد حوارينسب دربارة او مي نويسد: «وي علاوه بر اطلاعات وسيع در زبان و ادبيات عربي، در ادبيات فارسي نيز دستي طولا داشت و شاعر و خوشخط و منشياي توانا بود. به توصيه حضرت شيخ علاءالدِين بن شيخ ضياءالدِين متصدِي كتابت و امور دفتري خانقاه بياره شد و حدود 22 سال كاتب آن حضرت بود»[15].
59/ استاد سيد محمِد طاهر سيدزادة هاشمي (1332 ـ 1410 هجري قمري)، بن سيد قيدار سيدالدوله از سلسلة سادات برزنجي: وي از علما و عرفا و ادبا و خوشنويسان نامور كردستان ايران به شمار است. در حدود پانزده هزار بيت به زبانهاي فارسي و عربي شعر سروده و كليات اشعار خويش را به همراه اشعار والدش در يك مجموعه گردآوري كرده و تحرير نموده است. وي از اساتيد خطّ نسخ (به شيوة حافظ عثمان) در كردستان محسوب مي گردد. در زمينة كتابت و خوشنويسي و استنساخ، مهمترين آثارش عبارتند از: كتابت قرآن كريم و صحيفه سجاديه و دلايل الخيرات.
60/ مرحوم مهدي كمالي كردستاني (1302 ـ 1368 شمسي)، بن ميرزا محمد محتشمدفتر: وي از سال 1314 شمسي به بعد، زير نظر استاد عماد طاهري و استاد علي اكبر كاوه به تمرين خط پرداخته و در رشتههاي نستعليق و شكسته و شكسته نستعليق ممارست نموده و سرانجام به سال 1358 شمسي براي كسب رتبة فوق عالي در آزمون انجمن خوشنويسان در تهران شركت نموده و با سابقهاي متجاوز از نيم قرن در رشتة كتابت و خوشنويسي، شاگرداني نيز در اين رشته تربيت نموده است. از ميان مهمترين آثار هنري وي، مي توان به مواردي چند اشاره نمود، از جمله كتابت چندين اثر ادبي همچون: ترجمة كردي رباعيات خيام اثر استاد عبدالرحمن شرفكندي؛ مثنوي پير و جوان؛ ترجيعبند هاتف اصفهاني؛ ديوان حافظ به شيوة چليپايي و..
2/ ج 1، ص 211
3/ ج 2، ص 26 ـ 27
4/ ج 1، صص 367 ـ 368
5/ ص 738.
6/ ج 2، ص 181
7/ ج 1، صص 465 ـ 466
8/ ص 747
9/ ص 747
10/ ص 743
11/ ص 743
12/ دانشمندان كرد در خدمت علم و دين، ص 675
13/ ص 745
14/ مجلة دانشكدة ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران، سال 1356، يادنامة استاد بديعالزماني
15/ تاريخ مشاهير كرد، ج 2، ص 47
16/ تكملة كتاب دانشمندان كرد در خدمت علم و دين، ص 591