هويتهای تكامل يابنده قرآنی بستر ساز تحقق نظام حقوق بشر اسلامی و استقرار تمدن جهانی اسلام
دكتر سـوران كُـردستاني (محقق و نويسندة كرد ايراني)
فهرست مطالب:
خلاصه مقاله
بخش اول/ زمينههاي تحقق حقوق بشر اسلامي
شريعت، هويت، عدالت، سعادت
نظام تكاملي هويت انساني از ديدگاه قرآن كريم
احراز مجموعه هويتهاي متكامل قرآني بسترساز تحقق حقوق بشر اسلامي
مجموعه هويتهاي متكامل فطري
شرايط تحقق و احراز مجموعه هويتهاي متكامل فطري انساني
بخش دوم/ راهبردها و موانع استقرار حقوق بشر اسلامي
· مهمترين نتايج حفظ ارزشهاي اسلامي در راستاي استقرار فراگير و پوياي حقوق بشر اسلامي
· مؤلفههاي تحقق حقوق بشر در يك جامعه اسلامي و تكاملگرا
· مهمترين علائم و نشانههاي آسيبشناسي بحران هويت بر اثر عدم احراز هويتهاي تكامل يابنده قرآني
· ارائه چند راهكار اساسي در جهت استقرار هويتهاي تكامل يابنده قرآني در جامعه اسلامي
منابع و مآخذ
خلاصه مقاله
نگارندة اين سطور، ضرورت توجه نسل كنوني را به «طرح ابدي و جهانيِ هويتهاي تكامليابندة قرآني» كه بسترساز تحقق «حقوق بشر جهانشمول اسلامي» است، و البته براي مؤمنان جهان مبشر «بيداري اسلامي» و نهايتاً براي همة مؤمنان عالم متضمن سعادت دو جهان مي باشد، از قرآن كريم استنباط نموده است و براي نخستين بار اعلام مي نمايد خلاصة اين طرح و پيشنهاد آنست كه مجموعة آحاد بشري و جوامع انساني براي پيمودن «صراط مستقيم قرآني» و «بهرهوري از حقوق بشر اسلامي» به زيرساخت و مقدمهاي موسوم به «مجموعة هويتهاي تكامليابندة قرآني» نياز دارد؛ يا مي توان گفت كه براي دست يازيدن به هدف نهايي زندگي كه نيل به شخصيت متكامل فردي و اجتماعي، و نهايتاً رسيدن به «الله» است، بايستي از هويتي متكامل برخوردار بود؛ و در نتيجه براي تحقق بيداري اسلامي، و خيزش، و پيمايش راه تكامل، و نيز به منظور نيل به سعادت دنيوي و اخروي، بستري مناسب و زمينهاي مساعد مورد نياز است كه اين بستر و مقدمه و پيشفرض همانا احراز هويتهاي تكامل يابندة قرآني است ..
اين مقاله در خلال يك مقدمه و سه بخش، به تبيين ضرورت احراز «هويتهاي تكامل يابندة قرآني» كه پيششرط تحقق حقوق بشر اسلامي، و البته لازمة بسترسازي براي تحقق بيداري اسلامي در ميان مسلمان است، مي پردازد.
مقولة «بيداري اسلامي» امري خلق الساعه نيست كه به طور ناگهاني ظهور پيدا كند، ازينرو شايسته نيست كه اين مقوله با ديدي سادهانگارانه و سطحينگر مورد توجه قرار گيرد. بلكه در مقطعي همچون عصر حاضر، با اين همه پيچيدگي در روابط اجتماعي و معادلات بينالمللي، مي بايستي همواره به زمنيههاي ظهور و ركود و افول پديدهها توجه داشت و عوامل مؤثر در پيشرفت و پسرفت آنها را شناخت و جهت دستيابي به بهترين نتيجهها، لازم است كه مطالعات وسيع و تخصصي انجام گيرد و در راستاي نيل به هدف يا اهداف هر پديدهاي، ضروري است كه برنامهريزيهاي خاصي صورت پذيرد.
اما نقطة نضجگيري «حقوق بشر اسلامي» در جوامع همانا بسترسازي لازم براي ظهور يك چنين پديدهاي است؛ و از آنجايي كه بهترين زمينهسازي در اين زمينه، شكوفا ساختن خصوصيات فطري انسان است، لذا از منظر قرآن كريم، احراز «هويتهاي تكامليايندة فطري» صحيحترين و مؤثرترين زمنيهسازيهاست براي تكامل فردي و جمعي نوع بشر.
در راستاي نيل به تكامل فردي و اجتماعي در جوامع مؤمن و يكتاپرست و عليالخصوص جوامع مسلمانِ رو به تكامل، توجه به هويت و احراز هويتهاي تكامليابندة انسانيِ مذكور در قرآن كريم، مي بايستي از اصول برنامهريزيهاي تربيت و تزكيه و ارشاد و راهبريِ فرد و جامعه تلّقي گردد؛ و به ويژه در راستاي برنامهريزي راهبردي جهت ترويج «وحدت اسلامي» و «رويارويي با چالشهاي بيداري اسلامي»، اين بسترسازي و زمينهپردازي بعنوان اهم اصول و امهات مباني بيداري اسلامي، مي بايستي مطمح نظر و مورد توجه جدي و مستمر برنامهريزان كلان جوامع مسلمان قرار گيرد.
بخش اول
زمينههاي تحقق حقوق بشر اسلامي
· شريعت، هويت، عدالت، سعادت
· نظام تكاملي هويت انساني از ديدگاه قرآن كريم
· سرنوشت بشر در صورت عدم احراز هويتهاي تكامليابنده قرآني
شريعت
مجموعة احكام و قوانين و راهبريها و رهنمودهاي الهي را كه به منظور هدايت و دستيازي به سعادت دنيا و آخرت، در قالب يك نظام ديني مشخص، از سوي خداوند يگانه و توسط پيامبران الهي و از طريق وحي، براي بشر به ارمغان آورده شده است، (شريعت) يا (دين) نامند.
هويت
هريك از اديان الهي در عصر و زمانه و شرايط خاصي به ظهور رسيده، و هرآينه تحقق هدف يا اهداف مشخصي در سرلوجة برنامههاي آن قرار داشته است. لذا هريك از اديان بزرگ از منظر و زاوية خاصي جهان بشري را ترسيم نموده و از مسير ويژهاي وظيفة هدايت و ارشاد و راهبري فرد و جامعه را بر عهده گرفته است. لذا نوع نگاه و زاوية ديد شريعت نسبت به انسان و سرنوشت او در اديان مختلف متفاوت است؛ اما در هرحال مهمترين اصول و مشتركات اين اديان الهيِ راهبر همانا ضرورت ايمان و اعتقاد به (توحيد) و (نبوت) و (معاد) است.
از مقدمة فوق به يك نتيجة منطقي و روشن مي رسيم و آن همانا هدفمند بودن خلفت و جهتدار بودن مسير حركت انسان بر شاهراه هستي و سرانجام بشارت اديان آسماني به تأمين سعادت دنيا و عقبي است. به ديگر سخن، دين هماره منادي و مبشر و راهبر انسانها و جوامع انساني است به سوي ارزشهاي والايي همچون: پرستش خداوند يگانه، معرفت و خودآگاهي، هدفمندي زندگي، و نيز ضرورت تحرك و تلاش آدمي در صحنههاي زندگي فردي و اجتماعي.
دين مبين و جاودانة اسلام كه آخرين و كاملترين و جامعترين دين الهي است، البته با قبول و تأييد اصول و مشتركات همة اديان الهيِ پيشتر از خود، در راستاي راهبري همة انسانهاي عالم به سوي سعادت دنيا و آخرت و نيز براي نيل به آسودگي جسمي و آسايش روحي و سلامت رواني انسان، بهترين برنامههاي قابل اجرا را به ارمغان آورده است و در همة عرصههاي فردي و اجتماعيِ جامعة انساني برنامه يا خط مشي و راهبرد ارائه داده است كه مجموعة اين برنامهها و راهبردها ـ موسوم به «صراط مستقيم مؤمن» ـ بر بستري از هويتهاي فطري تكامل يابنده و قابل احراز مي بايستي به اجرا درآيد و به بهرهوري و شكوفايي و بالندگي برسد.
عدالت
اما آيا هدف از بسترسازي و زمينهپردازي براي ظهور و شكوفايي و پويايي هويتهاي فطري تكامل يابندة قرآني چيست؟ و چرا احراز اين هويتها مهم و لازم و ضروري است؟
مطابق نص صريح قرآن تنها خداوند است كه باقي مي ماند و تنها اوست كه ملجأ و مأوا و پناه همة انسانهاست. لذا هدف اصلي زندگي رسيدن به او و استغراق تام و تمام در هستي بيكرانة اوست. لذا، براي رسيدن به اين واپسين منزل هستي، انسان مي بايستي عدالت يا برخورداري همگاني از صراط مستقيم را در زندگي اين جهاني خويش محقق سازد؛ و براي تحقق اين هدف مهم و ارزشگستر مي بايستي بسترسازي نمود و سرانجام اساسيترين بسترسازي براي تحقق ارزشها همانا احراز هويتهاي فطري تكامليابندة قرآني است كه خود زمينهساز حقوق بشر متكامل و جامعالاطراف است در يك جامعة اسلامي تكاملگرا و عدالتخواه و حقطلب.
سعادت
از ديدگاه قرآن سعادت از معنايي وسيع و عميق برخوردار است و براي نيل به سعادت راستين كه همانا كسب رضاي الهي و تقرب به معبود يگانه و ازلي و ابدي عالَم است، جز از طريق پيمايش «صراط مستقيم» ممكن نخواهد گرديد. به ديگر سخن، مؤمن سعادتمند كسي است كه به اوامر و نواهي شريعت عمل نمايد، از هويتي تكامل يافته برخوردار باشد، و مآلاً بهروزي و سرانجامي نيك براي خود و جامعة خويش بخواهد و در راه نيل به جامعة سعادتمند هماره تلاش كند.
از ديدگاه قرآن، تحقق «سعادت راستين» و حصول «جاودانگي» در گروِ احراز فعالانة مجموعة هويتهاي فطري تكامليابنده، و كسب تكامل شخصيت انساني، و نيل به عزتمندي در پيشگاه الهي، هرآينه از طريق تحقق تقواي فردي، سلامت و امنيت اجتماعي، و نيز برخورداري از حقوق بشر اسلامي حاصل خواهد گرديد.
نظام تكاملي مجموعه هويتهاي فطري انساني
از ديدگاه قرآن
«يا اَيُّهَا النّاسُ إنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِن ذَكَرٍ وَ اُنْثَي وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوبَاً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللهِ اَتْقَيكُمْ اِنَّ اللهَ عَليمٌ خَبيرٌ» الحُجُرات/13
بر اساس مصرحات آية مباركة مذكور،
(.. يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي):
يعني: ما شما را از يك مرد و زن آفريديم.
ابتداي خلقت انسان از تحقق هويت فردي يا انساني او آغاز گرديده است؛
(و جعلناكم شعوباً و قبائل):
يعني: و شما را به صورت شعبهها و قبيلهها قرار داديم.
سپس هويت فردي به صورت هويت جمعيِ شعوب و قبايل (و اقوام و ملل) تكامل يافته است؛
(لتعارفوا):
يعني: تا يكديگر را بشناسيد ..
و در مرحلة بعد، انسان و جامعة انساني به هويت والاتر و بالاتر و متكاملتري موسوم به هويت تمدني كه از طريق شناخت و معارفه و ظهور اشتراكات فرهنگي مابين اقوام و ملل حاصل مي شود، نايل مي گردد؛
(ان اكرمكم عندالله اتقيكم):
يعني: همانا گراميترين و ارزشمندترين و والاترينِ شما در نزد خداوند، باتقواترين و پرهيزكارترينِ شما است.
سرانجام، فرد مؤمن، و در كُل جامعة يكتاپرستان عالَم، در نهاييترين گذارِ حركتٍ جهتدار و سالم و فعالانة حيات انساني، به يك جامعة اسلاميِ جهاني شده دست خواهند يازيد. در آن شرايط، آحاد و جوامع انساني تنها با متكاملترين خصيصة خويش ـ يعني (تقوا) ـ خواهند توانست به جوار قرب الهي كه همانا سعادت راستين و آرامش جاودانه است نايل گردند.
نتايجي كه از صريح آية كريمة فوق الاشاره مستفاد مي گردد، عبارتند از:
(يا ايها الناس !): مخاطبان آية مباركه، همة جهانيانند.
همة جهانيان در يك سرنوشت كه همانا لزوم حركت تكاملي هويتمدار است، شريك و سهيمند.
هويت انساني يك خصيصة تكاملگرا است.
هويت انساني يك خصيصة مركب و تكويني است. يعني آنكه در هر مرحلهاي از نظام تكوين هويت انسان، يكايك ويژگيهاي بنيادين و اوليه و ثانويه و .. حفظ خواهد گرديد و علاوه بر آن اين هويت طي يك روند تكويني تحقق خواهد يافت و در هر مرحله از آن، براي نيل به مرحلة بالاتر، شناخت و اراده و كوششِ فرد و جامعه لازم و ضروري است. چنانكه همين معني در آية كريمة 11 از سورة رعد تصريح گرديده است كه تا قوم و ملت و به طور كلي گروهي از انسانها نخواهند كه سرنوشتشان تغيير كند، خداوند اوضاع و شرايط را براي آنان تغيير نخواهد داد: «.. اِنَّ اللهَ لايُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتّي يُغَيِّروا مَا بِاَنْفُسِهِمْ ..»
(ان اكرمكم عند الله اتقيكم): از آنجايي كه هريك از مراحل احراز هويتهاي فطري كاملگراي انساني به منظور نيل به تكامل و جاودانگي و تحقق تقرب به درگاه خداوند يگانه صورت مي گيرد، بنابراين اين حركت يك حركت آرماني، بنيادين، جهتدار و حقطلبانه است و همازينرو تلاش در اين راه في حد ذاته ارزندهترين عبادتها و بلكه هدف غايي عبادت تلقّي خواهد شد.
(ان الله عليم خبير): روند احراز هويتهاي فطري تكاملپذير قرآني يك مشيت و تدبير الهي است و از طرح خلقت هستي نشأت يافته است و خداوند بر آن علم و احاطة كامل دارد و از اين گذشته خداوند از دقايق و ظرايف سعي و تلاش انسان در راستاي پيمايش اين مسير تكاملي، آگاه و بلكه خبير است. در نتيجه، مشيت خداوند يگانة عالٍم و خبير بر تكوين اين حركت فطريِ تكاملپذير قرار گرفته است و همازينرو، هماره آحاد و جوامع انساني را در جهتٍ تحقق اين حركت تكاملي ياوري مي فرمايد و كوششهاي آگاهانة آنان را در اين راه، بياجر و پاداش فرو نمي گذارد ..
هدف مشترك همة اديان آسماني و ماحصل مجموعة تعاملات فكري بشر در خلال تاريخ مدون جوامع انساني، همانا بشارت به سعادت و بهروزي، و تضمين آسايش و امنيت جان و مال، و در نهايت آسودگي روح و روان انسان است. اما در راستاي رهنموني به اين دعوت جهاني، هر ديني در مسير معيني، و هر انديشهاي به شيوة خاصي، بشر را به سوي آن سرمنزل مقصود فرا ميخواند.
هرچند اهداف و مسيرها و شيوههاي دستيازي به سعادت و امنيت و آسايش از ديدگاه اديان و مذاهب و نحلههاي فكري بشري متفاوت و متفرق و مختلف است، اما همانگونه كه در سرآغاز اين مقدمه بيان شد، پيام مشترك اغلب آنها، دعوت به آسايش فكري و روحي، و امنيت زيستنِ سعادتقرين در جوامع انساني است.
در راستاي نيل به سعادت دنيوي و اخروي، آيين جهانشمول و جاودانة اسلام به ارائة طريقي قابل دستيابي، موسوم به «صراط مستقيم مؤمنان»، البته كاملترين مسير اين پيمايش را به انسان مي نماياند.
براساس تصريحات و تأكيدات مكرر قرآن، صراط مستقيم:
اولاً ـ قابل دستيابي است؛
در ثاني ـ براي نيل به آن، تلاش فردي و جمعي لازم است؛
و ثالثاً ـ اين پيمايش، از مبدأ مشخصي آغاز مي گردد و منازل معيني را پشت سر مي گذارد و سرانجام به هدفي والا و جامعنگر و معين نيز خواهد رسيد. به ديگر سخن، اين پيمايش، پويا و تكاملگرا است.
نگارندة اين سطور، ضرورت توجه و توسل نسل كنوني را به «طرح ابدي و جهانيِ هويتهاي فطري تكامليابنده» كه همان «پيمايش صراط مستقيم اسلامي»، و براي مؤمنان جهان متضمن سعادت دو جهان است، از قرآن كريم استنباط نموده است و براي نخستين بار اعلام مي نمايد.
چكيدة «طرح هويتهاي فطري تكامل يابندة قرآني» آنست كه:
1. جامعة بشري براي نيل به تكامل فردي و اجتماعي مي بايستي مسير مشخصي را طي كند كه اين مسير از احراز «هويت انساني» يا فردي آغاز مي گردد؛
2. اشخاص داراي هويت انساني در مرحلة بعد، به صورت مجموعههايي از افراد و آحاد بشري كه در مناطق مشخصي از جهان اسكان يافته و هويتي عموميتر ـ موسوم به «هويت قومي و نژادي» ـ پيدا كردهاند، ظاهر خواهند شد.
3. آنگاه مجموعههاي قومي و نژادي ـ كه از خاندانها و طوايف و قبايل تشكيل شدهاند ـ طي فرايندي فعال و اختياري به هويتي فراگيرتر موسوم به «هويت ملي» دست خواهند يافت.
4. پس آنگه، مجموعهاي از مليتها كه در انديشهاي ديني، و نيز در فرهنگي درازآهنگ مشترك هستند، به هويتي گستردهتر تحت عنوان «هويت تمدني» نايل خواهند گرديد.
5. سرانجام، مجموعة تمدنهاي بشري در صورتي كه از مسير اديان الهي، راهبري شده باشند و به سوي اهداف مشتركشان گام بردارند، به هويتي والاتر دست خواهند يازيد كه آن هويت جامعالاطراف را مي توان «هويت ديني يكتاپرستان عالم» نام نهاد. و بيترديد آن هويتٍ جامعالاطراف و جهانشمول، همانا جامعة جهانيشدة يكتاپرستانِ مسلمانِ عالم خواهد بود كه هدفي جز رسيدن به «الله» و تشرف و تقرب به بارگه كبريايي او نخواهد داشت.
با توجه به مراتب ياد شده، مي توان چنين نتيجه گرفت كه مجموعة آحاد بشري و جوامع انساني براي پيمودن «صراط مستقيم قرآني» به احراز هويتهاي تكامليابندة فطري نياز دارد؛ يا مي توان گفت كه جوامع انساني براي دست يازيدن به هدف نهايي زندگي كه نيل به شخصيت متكامل فردي و اجتماعي و نهايتاً رسيدن به «الله» است، بايستي از حقوق بشري تكامليافته و جامعالاطراف برخوردار بود
سرنوشت بشر در صورت عدم احراز هويتهاي تكامليابنده قرآني
«وَ لِكُلِّ اُمَّةٍ اَجَلٌ فَاِذَا جَآءَ اَجَلُهُمْ لايَسْتَأخِرُونَ سَاعَةً وَ لايَسْتَقْدِمُونَ» الاعراف/ 34
بر اساس نص صريح آية كريمة فوق الذكر، هر گروهي از انسانها در پايان هريك از مراحل حركت پوياي احراز هويتهاي فطري تكامليابنده، در صورتي كه با ركود مواجه گردد و به دور باطل دچار شود، و به ديگر سخن به صراط مستقيم نگرود، و مسير احراز هويتهاي تكامليابندة منتهي به تقوا و تقرب به درگاه الهي را برنگزيند، البته سرنوشتش نابودي و خسران حتمي و ابدي است و هرآينه بزودي اجل او فرا مي رسد. اجلي كه حتمي الوقوع است و حتي لحظهاي به تأخير نخواهد افتاد.
بخش دوم
موانع و راهبردهاي استقرار نظام حقوق بشر اسلامي
· مهمترين نتايج حفظ ارزشهاي اسلامي در راستاي استقرار فراگير و پوياي حقوق بشر اسلامي
· مؤلفههاي تحقق حقوق بشر قرآني در يك جامعه اسلامي و تكاملگرا
· مهمترين علائم و نشانههاي آسيبشناسي بحران هويت بر اثر عدم احراز هويتهاي تكامل يابنده قرآني
· ارائه چند راهكار اساسي در جهت استقرار هويتهاي تكامل يابنده قرآني در جامعه اسلامي
مهمترين نتايج حفظ ارزشهاي اسلامي
در راستاي استقرار فراگير و پوياي حقوق بشر اسلامي
با توجه به موارد مطروحه در بخش پيشين، مهمترين نتايج حفظ ارزشهاي قرآني در راستاي «تحقق حقوق بشر اسلامي» عبارتند از:
نضج و گسترش «احساس امنيت» و رضايتمندي افراد جامعه.
«جامعهپذيري» فعالانه و مثبت و مؤثر آحاد اجتماع.
ظهور و شكوفايي پديدة «اعتماد متقابل» در جامعه.
«مسؤليتپذيري» و «مشاركتجويي» شهروندان.
تضمين سلامتٍ و تكامل ساختار شخصيت افراد جامعه.
تضمين سلامتٍ ساختار نهاد خانواده.
تضمين سلامتٍ ساختار نهادهاي اجتماعي.
با عنايت به نتايج فوقالذكر، مي توان اين سلسه مباحث را اينچنين خلاصه نمود كه در راستاي نيل به تكامل فردي و اجتماعي در جوامع مؤمن و يكتاپرست و علي الخصوص جوامع مسلمانِ رو به تكامل، توجه به هويت و احراز هويتهاي تكامليابندة انسانيِ مذكور در قرآن كريم، مي بايستي از اصول برنامهريزيهاي تربيت و تزكيه و ارشاد و راهبريِ فرد و جامعه تلّقي گردد؛ و به ويژه در راستاي استقرار تمدن جهاني اسلام اين بسترسازي و زمينهپردازي بعنوان اهم اصول و امهات مباني تحقق حقوق بشر اسلامي، مطمح نظر و مورد توجه جدي و مستمر برنامهريزان كلان كشور قرار گيرد.
هم ازينرو، مي توان چنين بيان نمود كه زمينهسازي براي احراز هويتهاي تكامل يابندة قرآني، به ترويج روحية جامعهپذيري و نيز گسترش اعتمادسازي در جامعه مي انجامد و به طريق اولي، پيامد يك چنين پديدة فرخندهاي، همانا رشد روحية مسؤليتپذيري و مشاركتخواهي در ميان آحاد جامعه مي باشد.
همچنين، در اين زمينه مي توان به يك نتيجة نهايي و حائز اهميت رسيد و آن اين است كه نهادينه شدن جامعهپذيري و رشد اعتماد و مسئوليتجويي و مشاركتخواهي در ميان افراد اجتماع، البته سلامتٍ فرد و سلامت و انسجام و استحكام ساختار جامعه و نيز سلامت و رشد و توسعة نهاد خانواده و ديگر نهادهاي اجتماعي را تضمين مي نمايد.
به ديگر سخن، در صورت فقدان بسترهاي لازم جهت ظهور و رشد مجموعة متنوع بزهكاري در جامعه، نه تنها از گسترش زيادهخواهيها و كژرويهاي بشر كاسته مي شود و عوامل ضد امنيت اجتماعي در درون بشر فرصت نشو و نما پيدا نخواهند كرد، بلكه زمينههاي لازم براي تأثير عوامل ثانوي و محيطي كه موجب بروز شر و ارتكاب به جرم و جنحه و جنايت در افراد جامعه مي گردد ناكار و غيرفعال و بياثر خواهد شد. به عنوان مثال، هرگاه فردي از همة حقوق و امتيازات مشروع و قانوني خويش و نيز از تمام استعدادهاي مادي و معنوي مورد نيازش برخوردار گردد، ديگر چگونه ممكن است كه به كژراهه و بزهكاري و و عناد و خيرهسري تمايل پيدا كند؟ مگر آنكه آن فرد مورد نظر بيمار باشد كه در اينگونه حالات مي توان به چارهجويي و درمان موردي پرداخت.
مؤلفههاي تحقق «نظام حقوق بشر اسلامي»
در يك جامعه اسلامي پويا و تكاملگرا
تمدن پويا و جهانشمول اسلام متكي بر نظام حقوق بشر اسلامي، همچون ديگر پديدهها، و بر حسب تعريف و تلقي و پيشفرض نگارندة اين سطور، حاصل و برآيند مؤلفههايي است كه شناخت و مطالعه هريك از آنها خود موضوعي است مستقل و قابل بحث و بررسي. در ارتباط با موضوع اين گفتار، مي توان اين مؤلفهها را در چهار محور مورد توجه و مطمح نظر قرار داد:
1 مهمترين مؤلفة مؤثر در نظام حقوق بشر اسلامي همانا زمينهپردازي و بسترسازي و فراهم نمودن شرايط فرهنگي و اجتماعي لازم براي تحقق اين پديده مي باشد كه در بخشهاي پيشينِ اين مقاله تحت عنوان « احراز هويتهاي فطري تكامل يابندة قرآني» مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
2 دومين مؤلفة مؤثر در نظام حقوق بشر اسلامي و تحقق تمدن فراگير و جهانشمول اسلام، توسعة فراگير و متوازن و همهجانبه است كه اين مؤلفه خود برآيند چندين مؤلفة ثانوي است، از اين قرار:
الف ـ توسعة فرهنگي:
در اين نوع توسعه موضوعاتي چند حائز اهميت و قابل توجه و تأمل است؛ از جمله:
رفع تبعيضهاي قومي در راستاي تحقق بخشيدن به وفاق ملي؛ بهرهوري صحيح و حمايت جدي از ذخاير معنوي و تجارب علمي و استعدادهاي نخبگان؛ انسجام بنيان خانواده و بهداشت رواني آحاد جامعه؛ برنامهريزي صحيح در راستاي اشاعه و تقويت فرهنگ اسلامي
ب ـ توسعة اجتماعي:
در اين نوع توسعه مواردي چند شايان توجه است، از قبيل:
برقراري عدالت اجتماعي
مشاركتهاي مردمي
ج ـ توسعة اقتصادي:
در اين بعد از توسعه، تحقق مواردي چند منظور نظر است؛ از جمله:
برنامهريزيهاي صحيح اقتصادي بر اساس مطالعات جامع و همهجانبه؛ مبارزه با رانتخواري؛ طراحي بانكداري اسلامي بر اساس مبارزه با رباخواري آشكار و پنهان سيستم اقتصاد سنتي.
د ـ توسعة سياسي:
در اين نوع توسعه، تحقق اهداف سياسي زير منظور نظر است:
ترويج مردمسالاري ديني
افزايش مشاركتهاي مردمي در عرصههاي گوناگون حيات اجتماعي.
اشاعة تعاملات فكري در زمينة تحليلهاي سياسي
گسترش فعاليتهاي قانوني و سالم گروهها و احزاب
3 سومين مؤلفه مؤثر در تحقق حقوق بشر اسلامي «تدوين نظام حقوق بشر اسلامي و قوانين متكي بر شريعت اسلامي» است.
4 چهارمين مؤلفة تأثيرگذار در تحقق نظام حقوق بشر اسلامي شكلگيري «نهادهاي اجرايي و نظارت بر حقوق بشر اسلامي» است.
مهمترين علائم و نشانههاي آسيبشناسي بحران هويت
بر اثر عدم احراز هويتهاي فطري تكامل يابنده قرآني
در صورتي كه هويتهاي تكامليابندة انساني احراز نگردد و بحران هويت به هر شكل و در هر مقياسي بروز نمايد، ساختار جامعه و فونكسيونهاي پديدههاي اجتماعي دچار آسيبهاي خطرناك و جدي خواهد گشت كه در چنين شرايطي، نشانهها و علائمي از وقوع بحران هويت و ناهنجاريهاي ناشي از آن در مقاطع و سطوح مختلف جامعه ملموس و محسوس خواهد گرديد و لذا اين علائم هشدار دهنده را مي بايستي در مراحل آغازين شناسايي و رديابي نمود و البته شايسته است كه مراجع ذيربط و نهادهاي مسئول در اصلاح آنها بكوشند. مهمترين اين نشانهها عبارتند از:
گسترش فردگرايي منفي در جامعه و خاصه در ميان قشر جوان.
تضعيف شدن هنجارهاي فرهنگي/ اجتماعي.
كمرنگ شدن تعلقات فرهنگي.
عدم مشاركت در امور اجتماعي.
رشد جرايم و گسترش ناهنجاريهاي رفتاري به ويژه در ميان جوانان.
شيوع بيماريهاي رواني و ناهنجاريهاي شخصيتي؛ از جمله: افسردگي، اضطراب و بروز دوگانگي در فكر و عمل.
بروز اختلافات قبيلهاي و قومي.
نضجگيري احساس تحقير شخصيت قومي در ميان اقوام و زيرمجموعههاي فرهنگي.
رواج بيتفاوتي در ميان افراد و گروههاي اجتماعي و اقوام هموطن.
تضعيف هويت ملي در ميان اقوام تشكيل دهندة يك ملت.
بروز انحرافات، به شدتهاي مختلف، خاصه افراطگرايي در انديشه و عملِ افراد و گروههاي قوميِ جامعه.
تخريب و تضعيف و كمرنگ شدن اميدواري نسبت به آينده در ميان اقشار و سنين مختلف و علي الخصوص در ميان جوانان.
اعتياد، به ويژه در ميان اقشار جوان.
كمرنگ شدن انگيزه و شوق به فراگيري و وازدگي و سرخوردگي جوانان نسبت به ادامة تحصيل.
ماديگرايي و افزايش تمايل نسبت به مالاندوزيهاي نامشروع و غيرقانوني و گرايش به كسب درآمدهاي ناگهاني و بادآورده، خاصه در ميان اقشار جوان.
رواج جو بياعتمادي و گسترش ظن و ترديد نسبت به محيط پيرامون و شيوع تهمت و افترا و بهتان در جامعه.
عصيان نابجا و سركشي بيهدف و امنيتستيزي بيسرانجامِ فردي و اجتماعي.
بيگانهپرستي.
خيانت به وطن.
تبعيت كامل از هواي نفس ..
ارائه چند راهكار اساسي
در جهت استقرار هويتهاي تكامل يابنده قرآني در جامعه اسلامي
سرانجام، نگارندة اين سطور در راستاي آماده سازي زمينههاي تحقق نظام حقوق بشر قرآني در جامعة اسلامي، چند راهكار زير را پيشنهاد مي نمايد:
يك ـ رعايت حقوق انساني آحاد اجتماع و احترام به شخصيت و كرامت انساني در همة سطوح جامعه.
دو ـ رعايت حقوق و ويژگيهاي قومي و ديني و مذهبي در مورد هريك از اقوام مسلمان.
سه ـ امحاي تبعيض فردي و قومي در جامعه.
چهار ـ كوشش در جهت استقرار عدالت اجتماعي در همه امور جامعه از طريق محقق ساختن فرصتها و زمينههاي مساوي جهت ابراز لياقتها و استعدادهاي فردي و گروهي و قومي.
پنج ـ فعال سازي روند توسعة همهجانبة فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي.
شش ـ تلاش در جهت دستيابي به كليات و اصول مشترك قانون اساسي اسلامي واحد.
هفت ـ تلاش در راستاي رسيدن به تعريف جامع الاطرافي از «اعتدال اسلامي».
هشت ـ تلاش در راستاي اشاعة آگاهيهاي فعال سياسي در جوامع اسلامي.
نه ـ ترويج گفتگو در همة سطوح به ويژه در راستاي گفتگوي اديان و فرهنگها.
ده ـ اشاعه و تعميق ارزشهاي اسلامي.
يازده ـ بازيابي جايگاه و منزلت زن مسلمان در جوامع اسلامي.
دوازده ـ تلاش جدي و فعال و همهجانبه در راستاي برقراري موازنه بين اصولگرايي معتدل از يك سو و نوانديشي و تضارب آرا و تعامل انديشهها از سوي ديگر.
منابع و مآخذ اصلي
قرآن كريم.
نهجالبلاغه.
تفاسير قرآن: تفسير الجلالين، تفسير ابن كثير، تفسير البيضاوي، تفسير القرطبي، تفسير الطبري، تفسير الميزان، تفسير نمونه، تفسير حسيني.
صحاح تسعه.