توسعه فرهنگی پيشنياز توسعه علمی
دکتر سوران کردستاني محقق و نويسنده کرد
منتشر شده در روزنامه همشهری
شماره 2393 ،3 MAY 2001 ، ارديبهشت1380 شنبه13 پنج
بسياري سخنان ايران در علمي توسعه چگونگي درباره:درآمد
آن ، نوين معناي در علم كه است درست.است شده گفته
چگونه كه است اين مهم نكته ولي است غرب از برگرفته
كنيم؟ قانونمند كشورمان در را علمي توسعه ميتوانيم
پيچيده كارهاي و ساز از شناخت بدون علمي ، توسعه بيشك ،
كشورهايي در بهويژه نيست ، امكانپذير جامعه يك فرهنگ
از يكي با و هستند توسعه راه در هنوز كه ايران چون
نهادينه هستند ، روبهرو رابطه اين در كه مسائلي مهمترين
بافت خلال از علمي توسعه آن دنبال به و علمي نگاه كردن
توسعه رو اين از.است بوده قومي و فرهنگي متنوع و پيچيده
و فرهنگي ويژگيهاي شناخت به منوط كشورها اين در علمي
چارچوب اساس براين آنگاه و درآن گوناگون قومي فرهنگهاي
مادي نتايج از همگان برخورداري جهت علمي برنامهاي بندي
نكات بهاين توجه با زير مقاله.است علمي توسعه معنوي و
.است درآمده نگارش به
توسعه
هر فرهنگ مترقي و آرماني بنيادي ، مفاهيم از رشد توسعهو
نهاديترين از امروزه و ميگردند محسوب جامعهاي
توسعه.ميگردد تلقي جهان كشورهاي نمودن اداره راهبردها
ميتوان تعريف ، دقيقترين در عينحال در و سادهترين را
.ناميد انساني جوامع زندگي وضع نسبي بهبود پوياي روند
انساني توسعه
ناظر بيشتر دهه 1970 ، تا زمين مغرب در توسعه مفهوم اما
صرف و – كاذب رفاه جمله از – رفاهي جنبههاي بر
پس و بعد به دهه 1970 از.بود اقتصادي كمي شاخصههاي
كمي ، توسعه جريان در نارساييهايي و منفي پيآمدهاي ازظهور
اهميت انسان زندگي از ديگري شاخصههاي به رفته رفته
و يافت گستردهتر و عميقتر مفهومي توسعه لذا و شد داده
مبذول خاصي توجه نيز آن فرهنگي و معنوي جنبههاي به
در با جامعهشناسان و انديشمندان رو ، اين از هم گرديد ،
با را توسعه مفهوم “انساني توسعه” پارادايم انداختن
.بخشيدند تحول جامعنگرانهتر نگاهي و عميقتر برداشتي
توسعه ابعاد و انواع
هماهنگ انساني توسعه تحقق شرايط در تنها و تنها علمي ،
را علمي توسعه لذا.است تصور قابل - درونزا حالت در
توسعه) يعني توسعه اصلي انواع مجموعه برآيند ميتوان
.دانست (اقتصادي توسعه /سياسي توسعه/فرهنگي
پيرامون زمين ، مغرب در كه مطالعاتي مجموعه بررسي از
از توسعه كه ميآيد بر چنين است ، گرفته صورت توسعه مفهوم
ساري است جرياني و عيني است پديدهاي ساختارشناسي ديدگاه
از مجموعهاي آن جهش و پويش پيدايش ، در كه اجتماع در
رو ، اين از هم.دخيلند و آفرين نقش خاص ، عوامل و عناصر
ابعاد لذا و ;فراگير و جانبه همه است جرياني توسعه
آن ، بودن وجهي چند همين كه است متصور آن بر مختلفي
اساسيترين و مهمترين.ميسازد مطرح را توسعه از انواعي
:از عبارتند انواع اين
.فرهنگي توسعه -1
.سياسي توسعه - 2
.اقتصادي توسعه - 3
علمي توسعه نياز پيش فرهنگي توسعه
است ، انسان زندگي وضع بهبود توسعه كه فرض پيش اين از
و است انسان توسعه محور - اولا كه ميآيد بر چنين
از لذا و ;يكديگرند ملازم هماره او فرهنگ و انسان درثاني
فرهنگ و توسعه مفاهيم كه ميشود نتيجه چنين معادله اين
البته.است توسعه محور فرهنگ هم و ملازمند هم نيز ،
از ديگر وجوهي نيز سياسي توسعه و اقتصادي توسعه مفاهيم
توسعه پاراديم سه هر فرهنگي ، توسعه با كه توسعهاند
نسبت اما ، .ميكنند تكميل را هماهنگ و متوازن انساني
اين از وعميقتر فراتر حتي ميتوان توسعه با را فرهنگ
و واقعي توسعه محور تكاملي ، و پويا و زنده فرهنگدانست
توسعه فرآيند واقع در.است آن محركه نيروي حال عين در
و ميگردد آغاز توسعه پروسههاي ديگر از پيشتر فرهنگي ،
انواع ديگر شروع زمينه نمودن فراهم و فرهنگي بسترسازي با
.ميسازد محقق را توسعه واقعي پروسه توسعه ،
و متوازن انساني توسعه پيشبرد در را فرهنگي توسعه اهميت
;نمود بيان ميتوان نيز ديگري گونه به هماهنگ ، و پايدار
از پيش زندگي وضع يافتن بهبود و توسعه اساسا اينكه آن و
لزوم انديشه بر است مبتني بپيوندد ، وقوع به عمل در آنكه
آن نمودن راهبردي و پرورانيدن و انديشه اين و توسعه
مهمترين از يكي زيرا.ميگيرد جاي فرهنگ حوزه در البته
به رو ، اين از.است انديشهورزي و انديشه فرهنگ عناصر
عرصه در تعقل و تامل و تدبر و تفكر هرگونه آنكه مناسبت
توسعه ميكند ، پيدا موضوعيت - عام مفهوم به – فرهنگ
از فرهنگي توسعه كلام ، يك در و انديشهورزي زمينههاي
آدمي انديشمندانه نگاه نمودن نهادينه و بسترسازي طريق
برنده ، پيش به راهبردي ، هماره گوناگون موضوعات به نسبت
.است مغتنم و ارزشمند
علمي توسعه
نظريه انديشيدنها ، مجموعه از اعم ، عبارتست معناي به علم
كه آدمي وجمعي فردي خطاهاي و آزمونها برآيند و پردازيها
توسعه امااست تحقق قابل نيز نايافتگي توسعه شرايط در
علمي / فرهنگي توسعه
توسعه با ميبايست درونزا علمي توسعه يك به رسيدن براي
فرهنگي توسعه بردن پيش به براي و نمود آغاز فرهنگي
ضرورت همچون اصولي و پرداخت فرهنگسازي به ميبايستي
جهت و همانديشي انديشيدن ، در ممارست و تمرين انديشيدن ،
والاي ارزشهاي به نيل سوي به انديشه سمتدهي و دادن
شايسته مقام ، اين در لذا.داد قرار توجه مورد را انساني
توسعه كه شود تاكيد واقعيت اين بر ديگر بار كه است
كار به كه ازينروست هم و است علمي توسعه پيشنياز فرهنگي
.است نزديكتر واقعيت به علمي/فرهنگي توسعه اصطلاح بردن
است لازم شرايطي علمي ، /فرهنگي توسعه به رسيدن براي اما
ميتوان كه مسيري از است مذكور پروسه بردن پيش به آن و
اين.نمود تلقي علمي /فرهنگي توسعه تكوين مراحل آنرا
:از عبارتند مراحل
.فرهنگي بسترسازي - 1
شدن دروني - فرهنگ متن در علمي نگاه شدن نهادينه – 2
.باور علم جامعه شكلگيري و - علمي نگاه
.علمآموزي - 3
.علمي توسعه - 4
فرهنگي بسترسازي
توسعه پروسه بخش دشوارترين عينحال در و مرحله نخستين
اما.جامعهاي هر در است فرهنگي بسترسازي علمي ، /فرهنگي
و برجستهتر زماني ويژه به بسترسازي پروژه اجراي دشواري
هيچگونه از نظر مورد جامعه كه ميشود جلوهگر عمدهتر
مذكور دشواري نيز ، .نباشد برخوردار لازم زمينه و استعداد
خواهد چندان ، صد بلكه و چندان دو اختصاصيتري ، شرايط در
دچار هويت بحران به مفروض جامعه كه است وضعيتي آن و بود
اين در فرهنگي بسترسازي مانع مهمترين لذا ، .باشد شده
.دانست جامعه در هويت بحران ميتوان را زمينه
تحميل جامعه به را محروميتهايي خود خودي به هويت بحران
زندگي شئون و وجوه تمامي محروميتها اين مجموعه كه ميكند
چنين در.ميدهد قرار تاثير تحت را اجتماعي و فردي
است ديده آسيب و ناهنجار فرهنگ ساختار سويي ، از وضعيتي ،
و آشفتگيها و نابسامانيها ناكارا ، سامانه اين كه
ديگر سوي از و ;دارد پي در را عقبافتادگيهايي
آورنده پديد خود نوبه به فرهنگي آسيبهاي و ناهنجاريها
عبارتند آنها عمدهترين كه است منفي پيامدهايي و عوارض
زمينه گسترش جمعي ، و فردي انزواي احساس و گوشهگيري:از
مشاركتهاي بستر كامل تا نسبي انسداد جامعه ، در بدبيني
و استحاله و مسخ:بر مشتمل بيهويتي سياسي ، و اجتماعي
.نايافتگيها توسعه از طيفي كلام يك در و فرهنگي انجماد
بحث خود هويت بحران پيامدهاي و عوامل و علل بررسي البته
مقوله اين فراختر گسترهاي و ديگر مجالي كه است مستقلي
ميشود اكتفا مهم اين به تنها اينجا در اما ميطلبد ، را
ژرفساختي نيازمند فرهنگ ، ارتقاي و رشد جهت بسترسازي كه
بستر وجود با كه است آشكار و است هنجار و طبيعي و سالم
فرهنگي بسترسازي فرآيند بيمار ، و آسيبزده و ناهنجار
نيازمند كه طولاني و طاقتفرسا و دشوار بس است كاري
جمعي تلاشهاي و فردي اهتمام برنامهريزي ، انديشهورزي ،
توسعه جوامع در علمي / فرهنگي توسعه بنابراين ، .است
نزد در خاصه و سوم جهان كشورهاي در ويژه به و نايافته
آهنگند ، دراز تاريخي بحرانهاي دچار علت هر به كه اقوامي
پيچيدهتر و بطئيتر و دشوارتر بسيار بسيار است فرآيندي
فرهنگي بسترسازي نمونه ، براي.ناشناختهتر درعينحال و
هر يا و آلمان سوئيس ، :مانند يافته ، توسعه جامعه يك در
بود خواهد پرثمرتر و آسانتر مراتب به ديگر ، اروپايي كشور
يا و افغانستان يا عراق همچون نايافتهاي توسعه جامعه تا
همين به توسعه ، حال در است كشوري تعبيري به كه ايران حتي
اقوام يا طبقات و اقشار نزد در فرهنگي بسترسازي ميزان ،
در يا و نايافته توسعه كشورهاي اين از يك هر كه مختلفي
اين درخود زيرا ;نيست يكسان دادهاند ، شكل را توسعه حال
فردي برخورداريهاي از متفاوتي و مختلف سطوح نيز ، كشورها
و است تشخيص قابل فرهنگي حقوق و انساني حقوق از جمعي و
بحرانهاي انواع به جوامع اينگونه كه اينروست از هم
و آمدهاند دچار اقتصادي و سياسي اجتماعي ، فرهنگي ،
در را ، موانع از مجموعهاي خود موجود ، بحرانهاي متقابلا
.است نموده فراهم آنها براي توسعه ، به دستيابي راه
بسترسازي دشواريهاي و پيچيدگيها از برجستهاي نمونه
كه است ملي و قومي هويت بحران سوم ، جهان جوامع در فرهنگي
موانع و نموده ناهموار را توسعه بستر ساخت ژرف سدههاست
.است نموده ايجاد توسعه جريان بستر بر نيز را عديدهاي
در است قومي هويت بحران هويتي ، بحران اين از نمونه يك
است بوده مانع بزرگترين همواره كه خاورميانه كردان نزد
سالهاي بحران اين.ديرزي قوم اين يافتن توسعه سرراه بر
نگاه ملتهب را خاورميانه كردان جامعه كه است متمادي
اشتعال ، قابل و ناآرام و نابهنجار زمينه همين و داشته
اقتصادي اجتماعي ، ثبات و توسعه به نيل براي كوشش هرگونه
.است نموده خنثي را منطقه اين در سياسي و
باور علم جامعه شكلگيري و علمي نگاه شدن نهادينه
آمدن سامان به و فرهنگ بستر ساختهاي ژرف شكلگيري از پس
جوانه جامعه در علمي نگاه رفتهرفته فرهنگي ، ساختار
انس علمي نگرشي و انديشه با آرامآرام ، جامعه و زد خواهد
نتيجه و شد خواهد شكوفا علمي باور بنابراين و يافت خواهد
وخرد مجرب تجربه و علمي انديشه كه آنست علم ، شكوفايي
خواهد پرتو انسان زندگي گوناگون وجوه و زوايا بر جمعي
علمي نقادي و وقاد ذهن بست ، برخواهد رخت خرافات افكند ،
و يافت خواهد جريان جمعي تصميمگيريهاي و رفتارها در
انسان بشري ، علوم مجموعه و دانشها و تجارب سايه در البته
نهادينه بههرحال ، .يافت خواهد دست توسعه و توانايي به
درغيراين و است فرهنگي بسترسازي معلول علمي نگاه شدن
كالاي يك صرفا علمي دستاوردهاي مجموعه و علم صورت ،
توسعه آن ، از بهرهوري صورت در حتي كه بود خواهد وارداتي
فرهنگي ، بسترسازي بدون زيرا ;يافت نخواهد تحقق انساني
نخواهد جايي به ره و بود نخواهد بيش خيالي علمي توسعه
توسعه جريان ودر باشد درونزا بايد علمي توسعه.برد
مهمترين كه ، روست اين از هم.باشد شده دروني علمي/فرهنگي
كشورهاي مدرنيزاسيون پروژه بر كه انتقادي اساسيترين و
يا علم بودن بيروني همان است وارد اخير ، سده در سوم جهان
شده آماده جويده لقمه نمودن وارد يا و علم بودن تزريقي
قرن پاياني دهه چند در ويژه به كه است علمي دستاوردهاي
نايافتگي توسعه و عقبماندگي بر مرهمي نتوانست بيستم ،
از مدرنيسم تندباد وزيدن با حتي و باشد سوم جهان كشورهاي
ديار ، آن در مدرنيسم پست پديده ظهور و زمين مغرب جانب
توصيههاي و سوادآموزي همچون مسايلي زمين مشرق در هنوز
نيز و مزاج اجابت از پس دستها زدن صابون جهت بهداشتي
جمعآوري نحوه و غذا وعده هر از پس دندانها زدن مسواك
از بهينه استفاده و فاضلاب بهداشتي دفع ضرورت و زباله
حياتيترين و ضروريترين و مهمترين.. و سطحي آبهاي
به رسد چه تا ;ميآيد شمار به فرهنگ بسترسازي پروژههاي
به كه جامعه پايين طبقات به فيزيك همچون علومي آموزش
به محدودي ، و ناقص و خلقالساعه آموزش چنين هيچوجه
باور علم جامعه شكلگيري و علمي نگاه شدن نهادينه
.نميانجامد
اتاق و خانهعلم و فيزيكسرا برپايي دليل ، همين به
سود اختصاص چون اقداماتي نيز و زيرزمينموزه و رياضيات
براي جانبي آموزشهاي حتي و انتشارات امر به كارخانه
به دانشگاهي علمي آموزشهاي دادن تسري و معدود عدهاي
و ماجور كوششهاي كه عينحال در پايين اقشار و سطوح
از هيچكدام اما ميگردند ، محسوب تقديري شايان بههرحال
علمي توسعه به آن ، نظير تلاشهاي ديگر و اقدامات اين
علمي نگاه شدن نهادينه تحقق زيرا;انجاميد نخواهد جامعه
و قانونمند پروسه نتيجه در تنها باور ، علم جامعه ظهور و
;گرديد خواهد حاصل علمي / فرهنگي توسعه شده برنامهريزي
ناهماهنگ و كمعمق و محدود و مقطعي دادن انتشار زيرا
نمودن فراهم و قبلي بسترسازي بدون علمي ، آموزههاي
جمعي ، معرفت و شعور و درك پيدايي زمينههاي و ژرفساختها
و بيسرانجام و برونزا است اقدامي و نبوده كارساز هرگز
/فرهنگي توسعه زمينه در اقدامي هرگونه بالعكس ، شعارگونه
علمي نگاه نمودن نهادينه و فرهنگي بسترسازي طريق از علمي
و اصولي روندي علم ، بسط و علمي آموزشهاي ترويج سپس و
هرگونه و است معرفتآفرين و درونزا شده ، برنامهريزي
كارآ ، همواره بستري ، چنين در معنوي و مادي سرمايهگذاري
چنين در تنها البته و بود خواهد موفقيتآميز و پرثمر
مناسبت مجراي در و واقعي شكل به علم ترويج كه است وضعيتي
.يافت خواهد تحقق خود ،
علمي توسعه و علمآموزي
عينحال در و فراگير و ملي است پروژهاي “علمآموزي”
هدفدار ، و قانونمند و شده برنامهريزي بهطور كه جهاني
اين به پرداختن هرچند.اجراست قابل انساني جوامع همه در
به لازم اما نيست ، نگارنده نظر منظور فعلي بحث در مقوله
آن يافته ارتقاء سطح و آموزي علم پروژه كه است يادآوري
بسترسازي فرض پيش دو امتداد در هماره - علمي توسعه
جامعه فرهنگ متن در علمي نگاه شدن نهادينه تحقق و فرهنگي
هيچ در هرگز واقعيت ، اين به توجه بدون و ميگيرد قرار
را درونزا علمي توسعه و علمآموزي نميتوان جامعهاي
همه ميتواند جامعه در علمآموزي هرحال ، در.داشت انتظار
كه است فرآيندي و دهد قرار پوشش تحت را سني سطوح و اقشار
و تداوم و آغاز نقطه ميتوان شناختي پديدار ديدگاه از
نبايد را نكته اين اما ، .شد قائل آن براي توسعه و ارتقاء
نقطه همان آموزي ، علم پروسه آغاز نقطه كه نمود فراموش
و است جامعه فرهنگ متن در علمي نگاه شدن نهادينه پايان
صورت به و ندارد مشخصي پاياني نقطه علمآموزي سرانجام ،
.ميگردد ادغام علمي توسعه پروسه طيف در كه است طيفي
است گسترهاي علمي ، /فرهنگي توسعه فرآيند آنكه ، سخن فرجام
اين ابتداي.نيست متصور آن بر پاياني اما دارد ، ابتدا كه
علمي توسعه آن پايانناپذير بخش و فرهنگي بسترسازي پروسه
همراه و مانوس آدمي با عمر پايين سنين از را علم كه است
عشق ، و ايمان ديگر عنصر دو با را علم همچنينميسازد
انسان تكامل و توسعه لاينفك و اساسي ركن سه ميتوان
.ناميد