شعر بر گرد تو می گردم از سوران کردستانی
بار سفری بستم
از خانه و گِل و رستم
با قافله پیوستم
×
من عاشق و سرمستم
در دست ملک دستم
در عین فناء، هستم
×
غیر از تو خدای من
من هیچ نمی جویم
من نیز چو ابراهیم
در راه تو ره پویم
بر هرچه ز کفر وشرک
می تازم و لا گویم
×
ای کعبه امیدم
ای قبله و خورشیدم
وی منزل توحیدم
بر گِرد تو می گردم
×
می چرخم و می گردم
بر گِرد تو می گردم
با عشق چو ابراهیم
پرشور چو اسماعیل
سرگشته چو آن هاجر
می چرخم و می گردم
بر گِرد تو می گردم