کردستانیان عضو کومله‌ ژ. ک. (ژ. کاف)

کردستانیان عضو کومله‌ی ژ. ک.

komalay j. k.

دکتر سوران کردستانی

چهارم بهمن ماه 1375 شمسی

مقدمه:

در سالهای جنگ جهانی دوم، تحولات و تحرکات بین المللی به ویژه در خاورمیانه، و بازتاب آن در مناطق شمالی و مرکزی و جنوبی کردستان، زمینه‌ساز یک سلسله رویدادهای تاریخی گردید که البته از تغییر معادلات سیاسی فیمابین دو بلوک شرق و غرب و بروز جنگ عالمگیر دوم و اشغال ایران توسط قوای روسیه و انگلستان و لرزان شدن پایه‌های حکومت مرکزی پهلوی اول نشأت گرفته بود. در یک چنین شرایطی شهرهای مختلف کردستان ایران، از جمله دو شهر عمده‌ی سنندج و مهاباد، نیز از امواج پیاپی این تغییر و تحولات جهانی و منطقه‌ای و کشوری البته متآثر گردید و این تأثیرپذیری در میان مردم کرد، نخستین بار به صورت نضج گرفتن یک جمعیت یا تشکل سری، موسوم به «کومله‌ی ژ. ک. / komalay j. k.» یا جمعیت احیای هویت حقوق اساسی کرد» به منصه‌ی ظهور رسید.

بر اساس منابع مکتوب و گزارشهایی که تاکنون از سوی نویسندگان و پژوهشگران کرد و غیر کرد تاکنون منتشر شده است، این جمعیت یا انجمن سری در ابتدای فعالیت، متشکل بوده است از شماری از محترمین و افراد باسواد و دلسوز شهر مهاباد که در روز 25 شهریور سال 1321 شمسی بر اساس یک تصمیم قبلی و پیمان جمعی در یکی از باغهای حومه‌ی شهر، گرد هم می آیند و مکنونات قلبی خویش را مبنی بر لزوم دستیازی به یک رهیافت عملی در زمینه‌ی مبارزه با حکومت استبدادی مرکزی و برون رفت از محرومیت همه جانبه‌ی درازآهنگ کردان و نیز تشکیل یک جمعیت یا انجمن و یا حزب ملی تحقق می بخشند.

منابعی که در برگیرنده‌ی گزارشهایی از نضج گیری این حرکت و تداوم و سرانجام این رویداد مهم تاریخی کرد می باشد، البته بسیار معدود و محدود و عمدتاً منحصر است به گزارشهای ویلیام ایگلتون جونیر در کتاب (جمهوری 1946 کردستان) و نوشته‌ی آرچی بالد روزولت (پسر) در مقاله‌ی (جمهوری مهاباد) و نیز گزارش کریس کوچرا در کتاب (جنبش ملی کرد). بدینسان نقل قولهای پیاپی محققین و نویسندگان و مترجمان بعدی اساسا متکی است بر گزارشات سه منبع مکتوب یاد شده‌ی فوق الذکر. در این زمینه، دو نکته‌ی مهم در نوشته‌ها و کتابهایی که درباره‌ی این رویداد مهم تاریخی و سلسله وقایع سیاسی متعاقب آن که منجر به تشکیل دولت مستعجل جمهوری کردستان گردید، هماره سهوا یا عمدا مغفول مانده است:

نخست آنکه، جمعیت ژ. ک. حاصل همفکری و تلاش همه‌ی کردان ایرانی بوده است که برای رهایی از ستمکاری و بی کفایتی دولت مرکزی در اداره‌ی مملکت ایران، گرد هم آمده‌آند و به تأسی از جنبش خویبوون مبارزان کرد آرارات و تأثیر پذیری انکارناپذیر از آزادیخواهان کرد عراقی و انجمن آنان موسوم به (هیوا) و نیز مشارکت مستقیم تنی چند از اعضای انجمن یادشده، اقدام به تأسیس یک نهاد مردمی و کردی نموده‌اند و با همفکری و تلاش روشنفکران و دلسوزان کرد ایرانی در سراسر کردستان ایران، نهاد مردمی جمعیت احیای هویت و حقوق اساسی کرد را بنیاد نهاده‌اند و لذا این تلاش و اهتمام دسته‌جمعی منحصر به کردان شهر مهاباد نبوده است و در این راستا فعالان سیاسی دیگر شهرها و مناطق کردستان ایران، از جمله سنندج، سقز، بوکان، روانسر، اورامانات و کرمانشاه نیز مشارکت داشته‌اند که متأسفانه این نکته‌ی مهم و حساس و حیاتی همواره در نوشته‌های موجود سهوا یا عمدا مورد بیمهری و غفلت قرار گرفته است و هم ازینرو، نگارنده برای نخستین بار و به طور مستند پرده از زوایای تاریک این موضوع بر گرفته است.

دو دیگر آنکه، در برخی از مقالات و نوشته‌ها و ترجمه‌هایی که از دولت خودمختار جمهوری کردستان سخنی به میان آمده است، باز هم سهوا یا عمدا از این دولت به نام «جمهوری مهاباد» یاد شده است، و حال آنکه این عنوان اساسا مجعول و کاذب و تحریف شده است و دولت یاد شده در دو منبع اصلی یادشده فوق و اغلب اعلامیه‌ها و اطلاعیه‌های آن زمان که از مقر دولت قاضی محمد صادر شده است، به همان عنوان (جمهوری کردستان) خوانده شده و بهترین گواه این مدعا نسخه‌های منتشر شده‌ی روزنامه‌ی رسمی کردستان است که از سوی دولت جمهوری کردستان انتشار یافته است .. این پژوهش به معرفی اعضای سرشناس و مهم جمعیت ژ. ک. در شهر سنندج اختصاص یافته است.

مدخل:

در سال 1373 شمسی، در راستای حفظ و صیانت خاطرات شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی شهر سنندج و تدوین تاریخ شفاهی کردستان ایران، پروژه‌ای تحقیقاتی را با هزینه‌ی شخصی، موسوم به (طرح تدوین تاریخ شفاهی کردستان) در سنندج آغاز نمودم ودر خلال مدت زمانی بالغ بر سه سال، با جمعی بالغ بر پانصد تن از معمرین و مطلعین و شخصیتهای دینی و علمی و فرهنگی و اجتماعی سنندج و مهاباد و بوکان و سردشت و اشنویه و نقده مصاحبه نمودم که مستندات این مصاحبه‌ها و گفتگوها و جلسات، هم اینک در آرشیو کتابخانه‌ی شخصی اینجانب موجود است.

البته در چند ساله‌‌ی اخیر هرچند کوشیدم که مرکزی فرهنگی و یا دانشگاهی این اسناد را که متشکل است از مجموعه‌ای از نوارها، ویدئوها، عکسها، دستخطها و دیگر مستندات شنیداری و دیداری، در اختیار گیرد و آنها را حافظت و صیانت کند و در اختیار محققین حال و آینده قرار دهد، نتیجه‌ای نداد و کسی زیر بار این مسئولیت نرفت .. بگذریم.

یکی از این پرونده‌ها مربوط است به مصاحبه و دیدار با جناب آقای صالح اقلیدس که نمی دانم آیا ایشان هم اینک در قید حیات بسرمی برند یا نه؟ در میان گفتگوهایم با آقای اقلیدس، به موضوعی برخوردم که دریافتم بسیار مهم و جالب است و آن موضوع همانا شناسایی اعضای کردستانی کومله‌ی ژ. ک. (جمعیت مشهور به ژ. کاف یا احیای زندگی کرد) است که موضوع این گفتار است. پس ملاقات و گفتگو با آقای اقلیدس، به تحقیق خویش در این زمینه تداوم بخشیدم و به تدریج نام چند تن دیگر از اعضای سنندجی کومله‌ی ژ. ک. را نیز یافتم. امیدوارم که این تلاش بتواند در بازیابی بخشی از تاریخ معاصر کردستان و روشن نمودن نقطه‌ای از زوایای تاریک این مقوله مفید و مؤثر باشد. ازینرو، حاصل پژوهشهای اینجانب در این زمینه به شرحی است که در ادامه‌ی همین بحث خواهد آمد.

سه تن از آزادیخواهان و روشنفکران و دلسوزان و محترمین شهر سنندج در همان روزهای آغازین تشکیل کومله‌ی ژ. ک. به این نهاد مردمی پیوسته‌آند که به ترتیب تقدم عضویتشان عبارتند از: 1ـ ناصر آزادپور 2ـ صالح اقلیدس 3- محمود محدود.

ناصر آزادپور

ناصر آزادپور

ناصر آزادپور، فرزند شکرالله (ملقب به منصورلشکر)، پسر فرج الله، پسر عبدالوهاب، از نسل پهلوان نادر سنندجی، در سال 1295 شمسی، برابر با 1334 هجری قمری، در شهر سنندج دیده به جهان گشوده، پس از رسیدن به سن رشد تحصیلات ابتدایی و متوسطه خویش را در شهر سنندج گذرانیده و سپس در رشته‌ی حقوق دانشگاه تهران به اخذ مدرک لیسانس نایل آمده است. وی پس از فراغت از تحصیل، در اداره فرهنگ استخدام شده و در آموزش و پرورش شهرهای استان کردستان، در پست ریاست، به انجام وظیفه پرداخته است. او زمانی مسئولیت ریاست اوقاف کردستان را نیز بر عهده داشته و نیز سالهایی از عمر خویش را به تدریس در کلاسهای درس سپری ساخته است.

ناصر آزادپور، علاوه بر فضایل معنوی، از ذوق و قریحه‌ی ادبی و استعداد نقاشی نیز برخوردار بوده است. مهمترین خدمات فرهنگی وی عبارت است از انتشار چندین شماره روزنامه موسوم به (زاگرس) و نیز تحشیه و انتشار تاریخ اردلان نوشته‌ی مستوره خانم قادری شهیر به مستوره‌ی کردستانی.

ناصر آزادپور علاوه بر خدمات ادبی و فرهنگی، در امور اجتماعی نیز فعال بوده و خدمات عام المنفعه‌ای از خویش به یادگار نهاده است، همچون: همکاری در تأسیس مدرسه‌ی علوم دینی کردستان و تجدید بنا و تعمیر چندین مسجد در استان کردستان.

افزون بر همه‌ی این فضایل و خدمات، وی در امور سیاسی نیز فعالیت چشمگیری داشته و در فاصله‌ی عمر نسبتا کوتاه اما مفید و پربرکت خویش، در تنویر افکار عمومی و ارتقای سطح روشنفکری در میان کردستانیان، نقشی چشمگیر و تأثیری عمیق بر جای نهاده و ازینرو تأثیر وجودی وی در تاریخ معاصر کردستان ایران و خاصه در منطقه‌ی کردستان اردلان، فراموش ناشدنی و به یاد ماندنی است. از جمله‌ی مهمترین اقدامات و تحرکات سیاسی وی می توان مواردی چند را برشمرد:

1- پیوستن به کومله‌ی ژ. ک. در نخستین روزهای تشکیل این انجمن و همکاری مؤثر وی با اعضای این گروه مخفی در مهاباد و دیگر شهرهای کردستان.
مشارکت در نهضت سراسری ملی شدن نفت در ایران و همکاری با یاران دکتر مصدق و زمینه‌ سازی در راستای مبارزه با استبداد پهلوی و گسترش آزادی در ایران. مقالات2- آتشین و بسیار تأثیر گذار ناصر آزادپور در جریده‌ی زاگرس بهترین گواه فعالیتهای وی در این زمینه است.

سرانجام وی در سوم آبان ماه 1341 شمسی، مطابق با 1382 هجری قمری، در سن 46 سالگی، بر اثر بیماری به دیاری باقی می شتابد و در قبرستان عمومی تایله در زادگاه خویش سنندج روی در نقاب خاک می کشد.

سرهنگ عباس آزادپور، برادر حقوقدان و فاضل مرحوم ناصر آزادپور، در وجیزه‌ای بسیار سوزناک، در رثای او نوشته: «ناصر ادیب و هنردوست .. عمری را در خدمت به جامعه و به خاطر مردم رایگان تقدیم کرد. ذوقی سلیم در شعر و ادب داشت. خطی خوش و انشایی دلنشین از او به یادگار است. در خط و نظم و نثر فارسی و کردی تسلط داشت. معماری و نقاشی را دوست می داشت. مردی مثبت و ترقیخواه بود.طبع بلند و علو همت داشت. خدمات فرهنگی و اوقافی وی در شهرها و قصبات موجب تحسین مردم و تقدیر وزارت فرهنگ بود. مساجد فاروقیه، مصطفی، شیخ الاسلام به طرح و همت او مستقیما احداث و تجدید بنا شد. مسجد آویهنگ، حمام هانیس، مدرسه‌ی مولوی کرد و .. را بانی شد. یقینا آیه‌ی شریفه‌ی (انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الآخر) مصداق حال اوست».[1]

ناصر آزادپور نخستین عضو کومله‌ی ژ. ک. در منطقه‌ی سنندج بوده و از طریق او افراد دیگری به انجمن مزبور پیوسته‌اند که بر اساس سند شنیداری موجود[2]، اسامی دو تن از فعالترین ایشان عبارتند از: آقای صالح اقلیدس و آقای محمود محدود.

صالح اقلیدس

صالح فرزند استاد اللهمراد (ملقب به معمارباشی کردستان) و بانو اختر است. صالح در ششم حمل 1303 خورشیدی در محله‌ی ناو‌قلای شهر سنندج چشم به جهان گشوده و تحصیلات ابتدایی خویش را تا کلاس ششم در دبستان هدایت و تحت نظر آقای حیدر محی گذرانده است. در ایام نوجوانی و جوانی، در فصول تابستان برای امرار معاش به شاگردی در مغازه‌های شیشه بری و نجاری شهر تن درداده است. بدینسان از همان عنفوان شباب زندگیش قرین رنج و محرومیت بوده است. سرانجام به علت فقر مالی، به ناچار یکباره دست از تحصیل کشیده است. بعدها در اداره‌ی دارایی سنندج مشغول به کار شده و مدتی در این اداره به انجام وظیفه پرداخته است. سپس مقارن با آغاز فعالیت کومله‌ی ژ. ک. در مهاباد، به واسطه و راهنمایی یکی از ادبا و محترمین و روشنفکران سنندجی به نام آقای ناصر آزادپور به عضویت کومله‌ی ژ. ک. درآمده و به فعالیت فرهنگی و سیاسی روی آورده است. در این زمان مسئولیت وی و دیگر اعضای سری کومله‌ی ژ. ک. تنویر افکار عمومی و ترویج فرهنگ و ادب کردی و تبلیغ در راستای ارتقای سطح آگاهی جوانان سنندجی نسبت به هویت ملی و زبان و فرهنگ مادری بوده است. تا اینکه در سال 1323 شمسی صالح اقلیدس به خدمت سربازی فراخوانده شده است. پس از چندی، از خدمت سربازی رویگردان شده و از پادگان فرار کرده و به شهر مهاباد گریخته است. پس از چند ماه اقامت در مهاباد، وی به عضویت حزب دمکرات کردستان پذیرفته شده و در کادر جوانان حزب به فعالیت پرداخته است. بعدها او به عنوان نماینده و رابط حزب به اورامان اعزام می گردد وتشکیلات حزب را در بخشهای اورامان تخت و لهون و جوانرود تأسیس می کند و در این مناطق به فعالیت می پردازد و عشایرو خوانین رزاب تماس می گیرد و آنها را برای پیوستن به حزب تشویق و تشجیع می کند. در این زمینه با همکاری حسن خان رزاب از خوانین بانفوذ منطقه‌ی مریوان فعالیتهای جدی و مفیدی را آغاز می کند. پس از چندی، به مهاباد باز می گردد و در آنجا تا زمان سقوط جمهوری کردستان، عهده‌دار ریاست شاخه‌ی جوانان حزب بوده است. پس از بازگشت ارتش به شهر مهاباد و اعدام قاضی محمد و یارانش، او به نزد شخصی به نام ابراهیم قهرمانی در منطقه‌ی چوم مجید خان پناه می برد و در آنجا چند سالی به عنوان معلم خصوصی در روستای گول مرزینگان به تدریس می پردازد. سپس به عراق می رود. سرانجام، از فرصت عفو عمومی در کردستان ایران استفاده می کند و به زادگاهش سنندج باز می گردد و در اداره دخانیات این شهر مشغول به کار می شود. پس از مدتی به عنوان رئیس اداره‌ي دخانیات به شهر مریوان فرستاده می شود. صالح اقلیدس تا 28 مرداد سال 1332 خورشیدی در مریوان به انجام وظیفه در این شهر مشغول بوده است. در این زمان، بر اثر وقوع کودتای نظامی در ایران، پرونده‌ای در خصوص فعالیتهای سیاسی ایشان با اتهام فرار به خارج از مرز و مشارکت در تشکیل جمهوری 1946 کردستان، به زندان می رود و حدود 9 ماه از عمر خویش را زندان تبعیدگاه آبادان سپری می سازد. در خلال این مدت، تنها به مدت یک هفته به وی اجازه داده می شود که به منظور انجام امر ازدواج به زادگاه خویش بازگردد. وی پس از ازدواج به همراه همسرش به آبادان بازگشته و ادامه‌ی محکومیتش را در آنجا گذرانده است..

محمود محدود

سومین عضو فعال انجمن ژ. ک. در سنندج، محمود محدود نام دارد. او از بستگان نسبی آقای صالح اقلیدس و از یاران و همفکران و همراهان وی بوده است در شاخه‌ی کومله‌ی ژ. ک. در شهر سنندج. وی به راهنمایی و تشویق آقای اقلیدس به عضویت جمعیت یادشده در آمده و در این زمینه به فعالیت پرداخته و بعدها در زمان تشکیل جمهوری کردستان همراه با ایشان به مهاباد رفته و در کنار او در فعالیتهای حزبی مشارکت داشته است.

محمود محدود در خلال انجام فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و حزبیش، یک بار به دیدار ملک محمود برزنجی (شیخ محمود سلیمانیه‌ای شهیر به پادشای کردستان) شتافته و با ایشان ملاقات نموده است.

آقای محدود از ذوق ادبی نیز برخوردار بوده و کتابی نیز تألیف کرده و منتشر ساخته است. ایشان در زمان تشکیل جمهوری خودمختار کردستان در مهاباد، به گروه فعالان سیاسی آن دیار پیوسته و در زمره‌ی مسئولین شاخه جوانان حزب دمکرات، مصدر خدماتی بوده است.

در سال 1363 شمسی اینجانب در تهران با ایشان آشنا شدم و او یک بار مرا به منزلش در کرج دعوت فرمود. وی در آن زمان کارمند شرکت کشت نیشکر خوزستان بود. ایشان را انسانی بسیار نیک نفس، مهربان و علاقمند به زبان و فرهنگ کردی یافتم. او نقاش چیره‌دستی بود و تابلوهای متعدد رنگ و روغن خویش را در منزلش به من نشان داد و چند قطعه از عکسهای آثار نقاشیش را به اینجانب به رسم هدیه اعطا فرمود.

منابع :

1- نوار مصاحبه با آقای صالح اقلیدس در سال 1373 شمسی در سنندج، از آرشیو کتابخانه‌ی شخصی سوران کردستانی.
2- نوار مصاحبه با آقای محمود محدود در سال 1363 شمسی در کرج، از آرشیو کتابخانه‌ی شخصی سوران کردستانی.
3- یادنامه‌ای در رثای ناصر آزادپور نوشته شده توسط سرهنگ عباس آزادپور.
4- ویلیام اینگلتون جونیر: جمهوری 1946 کردستان.
5- کریس کوچرا: جنبش ملی کرد.
6- آرچی روزولت (پسر): جمهوری مهاباد.

1ـ «به یاد فوت نابهنگام برادر ناکام برومندم مرحوم ناصر آزادپور»، صص 2- 3

2ـ نوار مصاحبه با آقای صالح اقلیدس، ضبط شده در یکم مرداد 1373 شمسی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − 6 =