ضرورت پژوهش در فرهنگهای قومی
دکتر سوران کردستاني محقق و نويسنده کرد
منتشر شده در روزنامه همشهری
شماره 2121 ،18 MAY 2000 ارديبهشت 1379 ، پنجشنبه 29
غربي ، ايرانشناسان موردتوجه جنبههاي از يكي :درآمد
.است بوده ايراني قومهاي ادب و فرهنگ شناخت
لوكوك پروفسور بيمانند كوششهاي از بايد راستا اين در
گيلان فرهنگپژوهي و گويششناسي در نمونه براي (Lecoq)
اقوام درباره يادشده ، گونههاي از پژوهشهايي.برد نام
.است برخوردار بسزايي اهميت از..كرد بلوچ ، لر ، ;ايراني
درباره را رسمي منابع نقص و كمبود مواردي در پژوهشها اين
سويي از و نموده جبران ايران تاريخي و فرهنگي تحولات
و فرهنگي دگرگونيهاي از اهميتي شايان آگاهيهاي ديگر
.ميدهد بدست ايراني اقوام نزد در آن گوناگون رخنمودهاي
قومي فرهنگهاي به علاقهمند پژوهشگراني ايران ، در امروزه
گويششناختي ، زبانشناختي ، چشماندازهاي از ايران
مسئله يك.هستند مردمشناختي و تاريخنگاري فرهنگپژوهي ،
هيچگاه اينكه و داشت نظر در پژوهش اين در بايد را مهم
قوميتهاي از جدا گونهاي به را فرهنگي قوميتهاي نبايد
كه چرا رسيد بر ايراني فرهنگ كليت مهمتر همه از و ديگر
قوممداري آن پيرو به و قومي تعصبهاي آلودگي خطر هماره
.بود خواهد
شناسايي ضرورت درباره است جستاري ميآيد ، پي از كه مطلبي
از تاريخچهاي آن دنبال به و ايراني قومي فرهنگهاي
.كردي فرهنگ پژوهشگران كوششهاي
قومي فرهنگ و ادب و زبان اشاعه و احياء ضرورت - الف
كه ميكنيم آغاز پيشفرضهايي مجموعه ذكر با را فصل اين
تعاليم اصول و مسلمات و بديهيات از اسلام ، ديدگاه از
:از عبارتست مجموعه اين.است بهشمار قرآني
در تكلم ، عامل عنوان به (زبان) ويژگي كريم ، قرآن در -1
بهشمار الهي آيات از ،(انسانها پوست رنگ) ويژگي كنار
:است آمده
والوانكم السنتكم اختلاف و والارض السموات خلق اياته ومن
“الروم/22”.للعالمين لايات ذلك في ان
پيشين ، نسلهاي از بازمانده فرهنگي ميراث صيانت و حفظ -2
از آگاهي نيز و پيشينيان ، خطاهاي به نسبت عبرتآموزي جهت
گذشتگان ، ميراث هويتبخش و سازنده و مثبت زيرمجموعههاي
.دارد تام ضرورت
و اعجاز از فرهنگي ، تكثر و تنوع اسلام ، ديدگاه از -3
كه زماني تا تكثر اين حفظ و ميگردد محسوب خلقت نواميس
و قوممداران انديشههاي و ملي و قومي تعصبات به
تنوع اين هرگاه.است بلامانع نيانجامد ، نژادپرستانه
اصالت) بر مقدمهاي بعنوان يكتاپرستي ، حوزه در فرهنگي
تلقي (خداوند پيشگاه در انسانها درستكاري و پاكي و تقوي
دستيازي مقدمات ، و مبادي اين از گذر بدون بيترديد شود ،
نخواهد ممكن (اسلامي تعليمات اصول) دين عاليه اهداف به
دلبستگي و فرهنگي تكثر و تنوع اين حفظ اينرو ، از.شد
عظمت نشانههاي از صيانت بعنوان نهتنها آن ، به نسبت
دستيازي مقدمات از بلكه ;است عبادت نوعي خود پروردگار ،
پيامبر كه آنچنان.است بشمار نيز راسخ ايمان به
از زادگاه و وطن داشتن دوست”:فرمود (ص)ما عظيمالشان
.”است ايمان (نشانههاي و لوازم)
اشاعه و احياء ضرورت پيشفرضها ، از ديگري مجموعه نيز
را -(ايراني اقوام) ازجمله و -اقوام ادب و فرهنگ و زبان
:قرار اين از.ميسازد مسلم
حفظ زبانشناسي ، نقطهنظر و فرهنگي ديدگاه از (1
بر ايران ، در قومي فرهنگ و ادبيات و زبان مجموعههاي
بهعنوان و ميافزايد اسلامي /ايراني فرهنگي مجموعه غناي
و ايرانشناسان استفاده مورد ميتواند غني و اصيل منبع يك
.گيرد قرار زبانشناسان
كه (فارسي زبان) شكوفايي و ايجاد درازدامن روند در (2
و ايران فلات در ايراني اقوام رسمي و ملي و مشترك زبان
و بومي و منطقهاي و قومي زبانهاي يكايك است ، جهان سراسر
.داشتهاند نقش -(كردي قومي زبان) ازجمله -ايراني محلي
و بهترين همواره ايران ، قومي زبانهاي مجموعه بنابراين
شكوفايي و گسترش و تداوم حامي طبيعيترين و اصيلترين
.است بوده (فارسي فراقومي زبان)
زبان ايران ، اسلامي جمهوري اساسي قانون اصل 15 براساس (3
رسميت به -كرد قوم ازجمله و -ايراني اقوام ادبيات و
در فارسي رسمي زبان كنار در آنها آموزش و است شده شناخته
معتبر فرهنگي حقوق از يكي بلكه بلامانع ، نهتنها مدارس ،
.است لازمالاجرا و
از يكي بهعنوان قومي فرهنگ و ادبيات و زبان ممنوعيت - ب
قومي هويت بحران تشديدكننده يا ايجادكننده عوامل
قومي زبانهاي گسترش راه در مستمر ممنوعيتهاي و محدوديتها
عامل يك بهعنوان بعد ، به پهلوي دوره از ايران ، در
در همواره ايراني ، اقوام نزد در هويت بحران تشديدكننده
بينالملل دوم جنگ از پس بويژه بحران ، اين.است بوده كار
منطقهاي بحران يك به عراق ، و تركيه و ايران كشورهاي در
رواج) اثر بر اول ، پهلوي حكومت عهد در.گشت تبديل
انگليسي تز از پيروي و تركيه ، در (پانتركيسم /كماليسم
در وي عمال و رضاشاه سوي از (غربگرايي /اسلامزدايي)
شدت -كرد هويت بحران ازجمله -قومي هويت بحران ايران ،
معضل يك و روز مساله به دوم پهلوي عهد در امر اين و گرفت
خود نوبه به آنهم كه انجاميد ايران در فرهنگي همهجانبه
را اقتصادي /سياسي /اجتماعي بحرانهاي از گسترهاي زمينه
نيز كرد قوم ميان اين در.آورد فراهم ايران سراسر در
.نماند بيبهره بحران اين از ايراني ، اقوام ديگر همچون
قرن نيم به قريب زماني فاصله در هويت بحران بدينگونه ،
و ملي ، فرهنگ پيكره بر را جبرانناپذيري صدمات و لطمات
.ساخت وارد ايران در قومي فرهنگ و ادبيات و زبان بويژه
اين دامنه خوشبختانه ايران ، در اسلامي انقلاب ظهور با
از بسياري در درواقع.نرفت بين از اما ;يافت كاهش بحران
تنها و شد محو ممنوعيتها قومي ، هويت بحران زمينههاي
.است مانده برجاي محدوديتهايي
و دولتي نهادهاي فرهنگي برنامهريزيهاي با است اميد
زمينههاي از بازمانده مجموعه امحاي جهت در غيردولتي
و زبان تدريس از محدوديت رفع ازجمله و -قومي هويت بحران
.آيد بهعمل شايسته و بايسته اقدامات -قومي فرهنگ و ادب
از پس كرد ، ايرانيتبار قوم رهگذر ، اين از كه باشد
احراز ازجمله و -خود فرهنگي حقوق احقاق جهت در هزارهها ،
مسلمان اقوام ديگر با همگام -خويش ايراني/كردي هويت
.بردارد گام بيبحران و سعادتمند آيندهاي سوي به ايراني ،
ظهور سوم دهه و بشري تمدن سوم هزاره طليعه آنكه اميد
ايراني كردان كامل بهرهوري با ايران ، در اسلامي جمهوري
و ادبيات و زبان آموزش همه پيشاپيش و خود فرهنگي حقوق از
..انشاءالله.گردد مقارن كردي ، فرهنگ
مراكز سوي از گرفته انجام اقدامات از تاريخچهاي - ج
در كردي فرهنگ و ادبيات و زبان خدمتگزاران و فرهنگي
ادبيات و زبان اشاعه و احياء منظور به ايران ، كردستان
كردي
ايران ، در كردي ادبيات و زبان اشاعه و احياء فعاليتهاي
:است تفكيك قابل مشخص دوره دو به
:دانشگاه سطح در /انقلاب از پيش دوره -اول
رشته دانشجويان براي تهران ، دانشگاه در انقلاب از پيش
بود شده گرفته نظر در كردي زبان اختياري واحد دو ادبيات ،
مفتيزاده صديق محمد دكتر مرحوم را واحد دو اين تدريس كه
زبان دستور جزواتي ، كمك به ايشان.داشت برعهده سنندجي
زبان اين علاقهمند دانشجويان به را سوراني كردي
جهت در كوششهايي تبريز ، دانشگاه در نيز.ميآموختند
آنها ، موءثرترين كه آمده عمل به كردي شفاهي ادبيات تدوين
.است بوده مهابادي ايوبيان عبيدالله استاد آقاي اقدامات
همراه به كردي فولكلوريك منظومههاي انتشار با ايشان
و ادبيات دانشكده انتشارات طريق از آنها ، فارسي ترجمه
زمينه اين در ارزندهاي قدمهاي تبريز ، انساني علوم
آثار انتشار با نيز انقلاب از پس كمااينكه.برداشتهاند
را راه اين كردي ، فولكلور و زبانشناسي زمينههاي در خويش
.دادهاند ادامه همچنان
:انقلاب از پس دوره -دوم
و زبان گسترش و احياء زمينههاي اسلامي ، انقلاب ظهور با
رشدي روبه روند ايران ، كردستان در كردي فرهنگ و ادبيات
در كه كاري اساسيترين دوره ، اين دراست نموده آغاز را
ممنوعيت از كردي زبان كه است آن گرفته ، صورت زمينه اين
از رفتهرفته بدينسان ، .است يافته رهايي شاهي ستم عصر
خصوصي تلاشهاي يا ويژه ، فرهنگي مراكز و دفاتر تاسيس طريق
روزافزوني رواج كردي ادبيات و زبان فرهنگ ، خدمتگزاران
برجستهترين و مهمترين زمينه ، اين در.است يافته
:از عبارتند است ، گرفته صورت دوره اين در كه اقداماتي
اين آغاز در (ئاوينه) و (سروه) كردي نشريه دو انتشار (يك
فارسي ، و كردي زبانهاي به ديگري نشريات بعدها و دوره ،
…و زريبار سيروان ، آبيدر ، :همچون
دو در ايران اسلامي جمهوري سيماي و صدا برنامههاي (دو
حوزه دو در و كردي ، زبان به تلويزيوني و راديويي بخش
برونمرزي و (اروميه و مهاباد سنندج ، تهران ، ) درونمرزي
.(تهران)
ادب و فرهنگ خدمتگزاران و علاقهمندان شخصي كوششهاي (سه
دستور زمينه در مقالاتي و كتابها انتشار طريق از كردي
-كردي فولكلور و شفاهي ادبيات منابع و واژهنامه زبان ،
و يادآوري شايان چند اساتيدي مستمر تلاشهاي زمينه اين در
اساتيدي نيزهيمن استاد و هژار استاد مرحوم:است تقدير
صالح محمد قاضي ، فتاحي قادر خرمدل ، مصطفي:همچون
فيضيزاده ، طه مرحوم صفيزاده ، صديق محمدي ، ابراهيمي
افخمي ، ابراهيم مرحوم رياني ، محمد سجادي ، حيرت عبدالحميد
زبان علاقهمندان از ديگر تن دهها...و ابراهيمپور دكتر
.ايران در كردي ادب و فرهنگ و
و خصوصي كلاسهاي تاسيس زمينه در شخصي كوششهاي (چهار
.كردي ادبيات و زبان تدريس
فرهنگ پيك
فرهنگ با است حيواني انسان ،
روحالاميني محمود دكتر استاد
متعالي انسان درباره بحث كه محققان از يكي محضر در روزي ،
سخن است ، نهاده نام “شناسي انسان” را الهي معرفتشناسي و
توضيح ;رفت نگارنده نوشته “انسانشناسي مباني” كتاب از
در آنچه با ميكنيد ، تعريف شما كه انسانشناسي:دادم
واژه ترجمه كه) دانشگاهي انسانشناسي درسهاي
را درون” شما كه است ، اين تفاوتش (است ANTHROPOLOGIE
و فرهنگي انسانشناسي درسهاي در و “را حال و بنگريد
اين بيگمان “را قال و بنگرند را برون” مردمشناسي
در گردشهر ، چراغ با ديوژن.نيست آسان هيچكدام شناختنها
:ميگشت انسان پي
“ما گشتهايم مينشود يافت كه گفتم”
خندنده ، حيوان ناطق ، حيوان را انسان كهن ، روزگاران از
حيوان ابزارساز ، حيوان قامت ، راست حيوان ديندار ، حيوان
ماهوارهنشين حيوان را انسان امروز سرانجام ، و انديشمند
.ميكنند توصيف پيما سياره گرد آسمان
جامعيتي از “فرهنگ با است حيواني انسان” بيان و وصف
از فراتر و بيشتر بسي و توصيفها همه و است ، برخوردار
قلمرو از بايستي را وصفي جامعيت اين ودربردارد را آنها
.دانست فرهنگ تعريف همهجانبه و گسترده
سرشت ، درباره بحث فرهنگي ، انسانشناسي پژوهشهاي و درسها
و قديم مقولهاي و بحث خود كه -را انسان معنويت و فطرت
شناختش در كه انساني.نميداند خود حد -است معتبر
:كه ميداند ،
يكي و صنع زكلك برآيد نقش هزار
نرسد ما نگار نقش دلپذيري به
در تلاش زيستي ، نيازمنديهاي رويارويي در را انسان بلكه
با مبارزه براي ابزار ساختن مسكن ، پوشاك ، خوراك ، تهيه
زبان ، گسترش و ايجاد براي كوشش زندگي ، محيط دشواريهاي
در تا ميكوشد و.ميبيند هنر و ادب وستد ، داد قانون ،
تحول و پيدايش روند نمودهاي و سندها پژوهش ، و دانش پرتو
در را انسان دست و انديشه فراوردههاي اين فراواني و
و روشن سال هزارهها هزار نيز و هزارهها سدهها ، گذشت
.سازد روشنتر
نخست است ، نبوده شعله بدين عشق آتش
چند داماني زده آن بر شده پيدا كه هر
از پيش -كهن ادبيات در نيست ، ساخته نو واژهاي فرهنگ
حرفه ، دانش ، علم ، معني به را فرهنگ -ازآن پس و اسلام
…و اخلاق و ادبيات هنر ، معاشرت ، آداب سنجيدگي ، تربيت ،
و تبيين و تعريف و مفهوم و ريشه).بردهاند بكار
فرهنگشناسي زمينه كتاب در را فرهنگ..و ويژگيها
.(مييابيد
اجتماعي علوم واژگان از بسياري براي كه قرن ، اين آغاز در
كالچر واژه برابر در ميجستند ، معادل و معني غرب ،
مناسب را فرهنگ واژه (Culture) فرانسوي كولتور و انگليسي
“تهذيب” پاكستان زبان در و “ثقافه” عربي زبان در).يافتند
(برگزيدند كولتور واژه برابر در را
واژه مفهوم به بيشتري و گستردهتر قلمرو ترتيب ، بدين
انديشهها ، همه شامل كه مفهومي شد ، افزوده فرهنگ
و رفتارها و كردارها دستآوردهها ، دستآفريدها ،
.ميشود زمانها ، همه و مكانها همه در انسان ، گفتارهاي
محمد امام قول به كه دنيائي انسان ، “دنيايي” نيازمنديهاي
و طعام است ، چيز سه آن اصل” (سعادت كيمياي در) غزالي
در ميتواند كه را “مخلوقات اشرف” اين ،”مسكن و لباس
و ،”شود آن نايد اندروهم آنچه”:مولوي قول به معنويت ،
ناگزير “است آزاد تعلقپذيرد رنگ چه زهر”:كه را حافظ
:بسرايد كه ميسازد ،
قدس عالم فضاي در كنم طوف چگونه
تنم بند تخته تركيب سراچه در كه
و همسر به خود اجتماعي زندگي در “تن بند تخته” اسير اين
و خوراك خورد ، پيوند جامعه و طايفه و گروه و خانواده
زبان فهماندن و فهميدن براي.ساخت فراهم خانه و پوشاك
وضع قانون و ضابطه ديگران با همزيستي براي.كرد ايجاد
دستاورد همه اين وپرداخت موسيقي و ادب و شعر به.كرد
به و گرفت نياكان از نامند ، “فرهنگي ميراث” كه را
پدري ثروت اين دوران ، و نسل هر فرزندان وسپرد فرزندان
بر آمد هركه” سعدي قول به و افزود آن بر گرفت ، بكار را ،
.”رسيد غايت بدين تا كرد مزيد آن
ويژگيهاي با متناسب نميماند ، حال يك به نيز اين
جامعه هر سياسي و اعتقادي اجتماعي ، طبيعي ، جغرافيايي ،
است ، فرهنگ ويژگيهاي از دگرگوني و تغيير و.ميكند تغيير
:است ديگر خود ، تغييرناپذير و
است نوي قرن اين و بگذشت قرنها
نيست آب آن آب و است ماه آن ماه
بار چند جو ، اين در شد مبدل آب
قرار بر دائم خورشيد آن عكس
فرهنگ ، آفريننده انسان است ، انسان فرهنگي سيماي اين و
.فرهنگ پروراننده انسان و فرهنگ پرورده انسان